رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌ها از ژوئیه, ۲۰۱۳
1 زماني كه در واحد انيميشن صدا و سيما مشغول به كار بودم . هر بار كه دوزار ده شاهي بودجه تخصيص داده ميشد براي ساخت كاري . اين كار بايد حتمن در مورد امامي ، پيغمبري و يا يك چيز معناداري ساخته مي‌شد. چيزي به عنوان سرگرمي وجود نداشت و ندارد در اين سيستم . شما اين كارهاي ايراني را كه به زعم خودشان معناي دوم و سوم و چهارم دارند را بگذاريد كنار تام و جري ِ سطحي و ببينيد يك كودك يا هر بيننده‌اي كدام را انتخاب ميكند . 2 در كارهاي بزرگ دنيا حرف زدن درباره يك موضوع مهم اينطوري نيست كه بياييد توي بوقش كنند . يك چيزي را ميگويند و مي روند . ديگر مسئوليتي ندارند كه بيننده را شير فهم كنند. پيامبرها هم كارشان اصلن همين بود . يك چيزي را بالاي كوهي ، جايي ميگفتند و ميرفتند پي كارشان. از آن جمعيت مثلن هزار نفري ، دويست نفرشان ميگرفتند حرفش را و دنبالش راه مي افتادند و بقيه هم زندگيشان را ميكردند چون گذشته . 3 كارهاي بزرگ همانطوري كه گفتم اينگونه اند . مثلن ما مدام مي آييم و از معلوليت ميگوييم. كه معلوليت محدوديت نيست و كلي داستان و فيلم و سريال و مستند سرهم مي كنيم  از آدمهايي كه مي توا
يعني بي ادبتر و بي فرهنگ تر از انتشارات و نشريات فرهنگي و هنري همان خودشان هستند فقط(‌ جايز هستيد مثالي ديگر بياوريد ) اينقدر شعور ندارند كه وقتي با اين هيكل روزمه اي برايشان ميفرستي يك جواب خشك و خالي بدهند به آدميزاد كه آقا/خانوم ايميلت رسيد و ما هم خوشمان نيامد و كارت را انداختيم توي خلا و سيفونش را كشيديم و چند بار گير كرد و مشت رحمت را صدا زديم كه اوهوي مشت رحمت آن دسته بيل وامونده ات رو بيار روزمه اين بابا گير كرده توي مستراح و مشت رحمت هم چنتا سوقولمه زده بهش تا برود پايين.  يك سيستم اتومات من بي سواد اينطرف آنطرف ديدم كه ميگذارند روي ايميل و يك ميل خودكار ميزند به آدميزاد كه يعني فهميديم برايمان چيزي فرستادي . اين چقدر است پولش ؟ كسي ميداند؟‌ من خودم حساب ميكنم اصلن . بقيه اش را هم نميخواهم بدهيد به مشت رحمت. يكبار بايد ليست كنم اسم اين مجله ها و انتشاراتي ها و افراد حقيقي و حقوقي بي شعور را. ببين كي گفتم   پ.ن : فكر كنم اسم باشعورا رو بنويسم در وقت و هزينه صرفه جويي خواهد شد

كافه نشيني هاي دو نفر درك نشده - قسمت دوم

موزيك خوبي در كافه پخش و پلا است  - یه سوسکی بود توی دشویی خونمون ، از روزی که قد یه مورچه بود +  :-& - باهاش دوست شدم ، میومد به نوک انگشت شستم ، بوس مییزد + تشکر میکرد ؟  -  بزرگ شد کم کم +  تازه عنتم میخورن - نه ، دشویی فرنگیه .تميزه . + به هر حال اونا قابلیشتو دارن تو محرومش کردی - کتاب میخوندم براش . مهدی موسوی .بعدن یکمی بزرگ شد ، میگفتم بهش فرار کن ، زنم ببینتت میکشدت .دیشب دیدم دمر افتاده وليکن نفس کشیدن را فراموش کرده بود + قاتلا - به زنم گفتم تو کشتیش ؟ ميگه نه به خدا . راست ميگه . زن خوبيه . بي رحم هست اما دروغگو نيست + عمرش به دنیا نبوده .(سرش را پايين مي اندازد زير لب زمزمه ميكند ) یه کام از اون عن نگرفتیم و برفتيم - کمیته حقیقت یاب میخوام تشکیل بدم ( قهوه ميخورد و خيره ميشود ) من یبار، سه سال یه سوسک داشتم . باورت ميشه ؟ آخرشم نفهمیدم چی شد . فکر کنم با جسم به معراج رفت + (همچنان زير لب زمزمه ميكند ) از کلیه عزیزانی که با پرده نویسی و غیره ... - ميدوني ؟ اینا برای ما ادا اطفاره برای سهراب سپهری روح لطیف  + بعضیا چه روح لطیفی د
داشتم از كَت و كول مي افتادم توي پارك بازي از بس دخدر را هي بردم روي سرسره و هلش دادم پايين . توي اين گرما.همين كه ميخنديد و ذوق داشت خوشحال بودم . بعدن رفتيم الاكلنگ (؟) بازي و بعدش هم تاب سواري  اين وسط چيزهايي هم بود كه ديگر بايد بهش عادت ميكرديم كه كرديم . مادرش هنوز به اين نگاهها و اين پچ پچ ها عادت نكرده و هي بمن ميگفت الان نمي‌خواد ، بريم بعدن كه خلوته بياييم ..من هم گفتم برن همشون توي ناحيه تحتاني من كيف كنن بيان بيرون بچم مهمه كه بايد بازي كنه  بچه هاي همسن و سال دختر مي آمدند و با تعجب نگاه ميكردند. آن اوايل خيلي ناراحت ميشدم اما الان به شوخي گرفتم همه چيز را . سر ِكار ميگذرامشان . مثلن ؟ مثلن بهشان ميگويم اين خانوم جوان خارجي است و اگر اينطوري حرف ميزند زبانش اينطوري است و زبان فارسي را بلد نيست . بعدن يك سري چيزهاي الكي پلكي ميگويم و با دخترك ديالوگ برقرار ميكنم . بچه ها هم يا ميروند پي كار و زندگيشان . يا مي مانند و كم كم با ما صمييمي ميشوند. بچه ها زود هضم ميكنند همه چيز را. نميدانم الان شمايي كه اين را مي ‌خواني فرزند معلول يا برادر و خواهر و فاميل معلولي داري يا
گاهي شده در يك روز به هركسي زنگ ميزنم هيچكس گوشي را بر نميدارد. وقتي اين تعداد از يكي دونفر رد ميشود شك برم ميدارد كه چه شده ؟ آيا همه ميخواهند مرا سورپريز كنند ؟ براي چي ميخواهند اينكار را بكنند ؟ تولدم كه تمام شد . نكند بليط بخت آزمايي چيزي برنده شدم . اما من هيچوقت در هيچ قرعه كشي شركت نميكنم - حتا مسابقه كاريكاتور هم به زعم من قرعه كشي است و مدتهاست شركت نكردم - پس چرا اجماع كرده اند ؟  نكند چ يزي شده ؟ كسي چيزيش شده ؟ همه رفتند سراغ آنكه چيزيش شده ؟ آنكه چيزيش شده كدام يك از آنهايي است كه گوشي را بر نميدارد ؟ هول ميكنم .. نكند همه مرده اند ؟‌ نكند توي اتوبوس بودند و همه رفتند توي دره ؟ نكند هواپيمايي چيزي سقوط كرده ؟ نكند دنيا ، وقتي كه من خواب بودم بدون خبر قبلي به آخر رسيده است، و حالا آخرين بازمانده نوع بشر هستم . من چقدر تنها هستم .. ار كجا شروع كنم ؟‌ بايد چكار كنم ؟ اول چرخ را اختراع كنم يا آتش را ؟ اسمس مي آيد :" نمايندگي سايپا كد : 4445566.. طرح بازديد رايگان كولر خودرو ... "  هنوزم هم پس زندگي جريان دارد . هنوز هم كسي هست كه گرمش بشود