رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌ها از مارس, ۲۰۱۱

بهار لعنتی ات مبارک

آری آری بدرود ای زمستان عزیز . ای سرمای شیرین .. ای گرمای پالتوی قهوه ای من .فردا می روی با تمام چیز میزهای دوست داشتنی ات عزیزکم .  بدرود ای شبهای سرد و نمور غمزده من . بدرود ای دقایق دلواپسی زودتر به خانه رسیدن از سرمای مرد افکن . بدرود ای بخاری کنج خانه نشسته . بدرود ای هات شاکلت کافی شاپ مرکز خرید گلسار . گرچه طعم مزخرفی بود آن فاضلاب مذاب اما باز همان بدرود ای هات شاکلت ، ای مرکز خرید ، ای بوی خوش پاساژ .. چه تماشایی بودی ای زمستان و خواهرت پائیز حتی ، ای دلبرکان غمگین من .. ای جورابهای پشمی ، ای بوت  بدرود ای دوستی های دور همی و چرت و پرتهای رایج مردانه . ای کاش .. ای کاش ..ای کاش ، زمستان ابدی بود ، پالتو ابدی بود ، شالگردن سبز سه متری ، دستکش مشکی گپ ، ابدی بود ، همیشگی بود .. مشکی بود . امشب تو میروی و ما به بهار لعنتی سلامی دوباره خواهیم داد . به فصل آلرژی و گلهای بد بو ، به خاطره عن پیک شادی ، به عرق زیر بغل  ، به رد سفید مام زیر بغل روی پیرهن تیره .. سلام ای فصل افسردگی من ، سلام شرشر عرق ، سلام ای بهار بی مصرف افتاده ، ای توهم شادی ،  ای روزهای بی هودگی  ، فرسودگی ، بی پول

حالـــــــــم بد ِ

یک بیماری ای که در خودم کشف کرده ام تازگی از این قرار است که وقتی دیالوگم با یکنفر تمام می شود دوباره همان را برای خودم تکرار می کنم . حالا چه تلفنی باشد چه در تاکسی چه فلان و چه بیسار . بعداز خدا حافظی دوباره تکرارشان می کنم به مثال ذیل توجه داشته باشید :  سلام آقا اشتراک فلانم  ، ماشین دارید ؟ .. بله ؟ آره ؟ .. لطف کنید این در جلویی آب گرفته .. بی زحمت از درب کوچه پشتی بیائید .. مرسی ممنونم ... سلام خوبید ؟ اشتراک بیسارم .... لطفن از اون یکی در بیائید . این درب جلوئه طاق مستراح زده بالا توی کوچه .. اگه میشه از اونطرف بیائید .. ممنون و طبعن دیالوگ سطر دوم بعد از خداحافظی است و برای خودم . این شوخی نیست . جدیدن فهمیدم چندین سال این داستان را دارم . گاهی همین یکی دوخط و گاهی چند روز در مورد یک اتفاق برای خودم صحبت می کنم . آیا این یک بیماری شناخته شده است ؟ آیا نامی خارجستانی برای خودش دارد ؟ اگر دارد بگویید که هرکجا که رفتم بگویم بیماری فلان دارم . مثلن در محفلهای دوستان بنشینم و بگویم  " اتلین دیامین تتراسید اسید " بدنم زیاد یا کم شده است و هزیان می گویم  هر حال بیماری ها خ

چیزای اینروزای من

 پشه ی گلدان یاس رازقی دفتر می آید جلوی صورتم . یک لحظه لبم را بردم طرفش و اروتیکش کردم و گفتم بیا ببوسمت و آمد و بوسیدمش . این داستان تخیلی نیست . من بوسیدمش و او هم از آن تاریخ می آید هر دفعه یک ماچ از من میگیرد . من نمی دانم اینکار از نظر علمای اسلام منع قانونی ندارد ؟ از نظر من آنجایی منع دارد که کاشف به عمل در آید که پشه آقا است . من مور مورم می شود و احساس گناه خواهم کرد و چندشم خواهد شد .  یک چنین آدمی هستم من اینروزها . یک چنین عن دو پایی شده ام . موهایم را دیگر کوتاه نخواهم کرد . می گذارم بلند بشود و روی زمین مانند جارو اخو تف و کثافت مردمان را جارو کند . ریشم را اما کوتاه خواهم کرد . ته ریش می گذارم تا خسته بنظر بیایم . زیر بغلم را یک ورش را زدم یک ور دیگرش را حال نکرده ام بزنم و دارد بلند می شود . کسی آن تو موهارا نمی بیند .از طرفی تیغش واقعن از این آشغالی ها بود . اینجا جهان سوم است و احتمالش زیاد است آن تیغ را قبلن یک جهان اولی استعمال کرده باشد و بعدن برده اند توی یک کشوری جهان سومی تر از ما تمیزش کرده اند و لای تیغش را فوت کرده اند و بعدن بسته بندی شکیل کرده اند و آورده

تو آمار زنده و تو اخبار مرده ایم

سلام خب برای دومین بار فیلتر شدم . بی خیال . وبلاگ نویسی همه چیز نیست . وبلاگ نویسی اصلن هیچ چیز نیست . معزرت خواهی می کنم از اینکه جوابت را دیر دادم . یک کمی توی خودم بودم . و هیچکس هم نیامد بکشد بیرون من را . برای همین خودم آمدم بیرون ببینم چه خبر است . پرسیدی برنامه هایم چی چی است ؟ نمی دانم کدام برنامه را منظورت است . صبحها از خواب بیدار می شوم و یک قرص می خورم که زرد است و گنده است و توی گلوی ناشتا و خشک سر صبح گیر می کند و خراش می دهد . قرص تیروئید است که نمی دانم باید تا کی بخورم . وقتی نمی خورم حالم بهتر است ! صبحانه می خورم . چای سبز و نانو خامه و عسل . اما پنیر بیشتر دوست دارم . پنیر لیقوان هم . اما پنیر نخریدم این روزها . من فقط تو این خانه صبحانه می خورم . پنیر نخریدم چند هفته . شهرزاد را می برم دسشویی . که معمولن خواب است و باید بوسش کنم . بغلش میکنم می نشانمش روی توالت . با چشم بسته شیر آب را باز می کند . چند روز است دارم عادتش می دهم که من بروم بیرون در تا کارش را بکند . معمولن یک صندلی کوچولو در حمام ( دسشویی فرنگی ) هست که می نشینم رویش تا کارش را بکند . اما دارد بزر