به دعوت ایشان بر هیچکس پوشیده نیست که بنده انسانی فیلم باز هستم و دوستر داشتم این بازی انتخاب فیلم بود تا کتاب نیمه خوانده یا یک همچون چیزی . کتاب را هم شمائی که شما باشید این روزها همه را نیمه خوانده رها میکنم میروم رد کارم . اگر در همان شب اول کتاب را خواندم که هیچ و الا دیگر اصلا خود کتاب را هم پیدا نمیکنم ویادم میرود کجا گذاشتمش چه برسد به اینکه تا کجا خوانده بودم. همین اواخر بود داشتم کتاب مزرعه حیوانات را که نیم قرن در کتابخانه دخترم (!) خاک میخورد برایش میخواندم تا خوابش ببرد . وقتی خوابید خودم بقیه اش را تنهایی خواندم و در فکر این بودم که چرا تا به حال این کتاب را که دو هزار نفر برایم نسخه اش را پیچیده بودند ، نخوانده بودم و ازش غافل بودم تا خوابم برد و همه حیوانات را به حال خودشان وا گذاشتم تا بچرند و از مزرعه ای که فتح کرده بودند سر مست باشند .تا همانجایی که خواندم به نظرم کار احمقانه ای آمد آن شورش بی دلیل . حال اگر کسی از شما میداند آخرش چه میشود به من هم بگوید تا ببینم ارزش تمام کردن دارد یا خیر. کتاب دیگر" تهوع" بود . اسمش تهوع بود ! از ژان پل سارتر که تنها ...