این پسره امیر خیلی شبیه من دارد می شود . این پسره امیر خواهر زاده ام است و همگان می خواهند مرا در او ببینند . آقامون که گاهی اوقات علی جان صدایش می کند جای امیر جان . مادر راه به راه می گوید شبیه بچگی های تو است . من ؟ من هیچ فیلانی نیستم حالا . من خودم هم چندین بار گفته ام این اصلن به من شبیه نیست . من کی گفتم در بچگی مرغ مینا را بکشیم و کبابش کنیم ؟ من ؟ من یکبار یک اردک داشتم نامش ساتورلن بود چند وقت پیدایش نبود همگی گفتند پرواز کرده و رفته به ییلاق هوا خوری . اما یکبار داشتیم فسنجوون رشتی می خوردیم که دایی ام رذالتش عود کرد و گفت این ساتورلنه علی توفسنجون . من گریه کردم و سفره را بهم ریختم . آقامون را می گویی ، کارد میزدی خون نمی آمد ازش . دلش میخواست در دم دایی را که فقط ده سال از من بزرگتر بود جر بدهد خشک خشک اما برادرزنش بود به هر حال . خوبیت نداشت . این پسره از یکجهاتی شبیه من است و آن هم این است که وقتی می رود توالت خودش را کاملن عریان می کند . من یادم نیست تا کی اینگونه بودم . یادم است دشویی که می رفتم کلن لباسهایم را در آوردم و بیرون در می انداختم . لابد سخت...
(کارتونیست درک نشده سابق)