رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌ها از دسامبر, ۲۰۱۰

نقل و نبات

سالهای دهههفتاد بود . باید برایت یک قصه عجیب تعریف کنم که همین الان یادم آمد . بله بله منیکبار کتک خوردم و توهین مال شدم وسط جمعیت توسط برادران ب.سیج.ی .  آن روزها درمشهد زندگانی میکردم و دبیرستانم ، هنرستان بهشتی در تقی آباد بود و دوتا دوست خوبداشتم ( ناصر و حمید ) که از تقی آباد تا احمد آباد را پیاده می رفتیم و خوش میگذشت واقعن با آنها . من قدم بلند بود و آن دو کوتاه . دوس داشتیم برای مسخره بازیقدمهایمان را هماهنگ کنیم . که کردیم اما نشد چون من باید با آن دوتا کوتولههماهنگ می شدم و خندیدیم که نمی شد . می خندیدیم سهتایی که یکهو یکی ز در در آمد و   مرا کشاند و  برد کوبانید به دیوار که چرا به دختر ملت متلک گفتی و خندیدی با اون دو نفر ؟ گفتمجم کن بابا دیوانه ! و خواستم بروم که دوباره کوباند مرا   به همان دیوار . دیدم یارو دیوانه نیست و بی سیمدارد - بیسیم دارها دیوانه نیستن -- گفت به من فحش میدی ؟ ترسیدم جدی . بیسیم زدکه بیائید این فلان فلان شده را   که بهفرزندان انقلاب فحش داده ببرید .  کی من ؟ من چیکار کردم مگه سرکار ؟ آقا ما سه تا بودیم به ولا ... که دیدیم آن دو تا مشنگ یکگوشه خزیدند و

رای من کجاست ؟

1 شب یلدا را باید گرفت و خوابید و در دنیای حقیقیآن سوی پلکها سیرو سلوک کرد . شب یلدا دراز است ؟ بلند است ؟ خیلی خوب است پسبیشتر باید گرفت خوابید . چه چیز را باید گرفت و خوابید ؟ من نمی دانم از قدیم میگفتند بگیر بخواب ، بگیر بشین ، بگیر بکپ . اما من بالشتم را میگیرم و می خوابم .یک دستم را می نهم زیر خنکای بالشت و آن دیگری را ..آن دیگری را ؟ نمی دانم فکرنکرده بودم کجا می گذارمش . اما می دانم گاهی جایشان را عوض می کنم . دست زیر بالشصبح فلج می شود همیشه . دستتان را زیر بالشت نگذارید .  2 من گاهی اوقات که هوا گرم است و کاپشن تنم نیستکه دستم را توی جیبم بکنم نمی دانم باید با آنها چه کنم ! احساس می کنم همینجورنباید آویزانم باشند . یکجا ایستاده ام و حرف کسی را گوش می دهم و دستم را میزنمبه کمرم . بعدن می برم پشت و حلقه می کنم . بعدن می آورم جلو و حلقه می کنم و بعدنیکی را می زنم به کمرم و آن دیگری را آویزان می گذارم باشد و بعد جایشان را عوش میکنم سر آخر با یارو دست می دهم و می روم رد کارم . 3 اصلن نمی خواستم درباره دست بنویسم . دست خودمنبود . می خواستم بیایم اینجا و از این تریبون و این پایگاه مر

واسه تلطیف فضا

اگر یکنفر همانجای زمین که ایستاده زمین را سوراخ کند و برود پائین ، وقتی از آن طرف دنیا بیاید بیرون با پایش می آید بیرون یا با سرش ؟ + ;نوشته شده در ; 2010/12/19 ساعت;19:43 توسط;.:ALITAJADOD:.; |;

آخه آقامه دوسش دارم ( یه یه یه یه نُنُر ! )

امشب که نه فردا عاشورا است یا تاسوعا ؟ من نمی دانم کدامیکی اولی است . حوصله ندارم به این چیزها فکر کنم .احترامتان سر جای خودش . عذا دار باشید یا عزا دار باشید . در عالم خودتان سیر کنید . خوشبحالتان اما بروید جان مادرتان توی خانه خودتان این کار را بکنید من می خواهم آلبوم جدید شاهین نجفی را گوش کنم که تازه دانلود کردم . این مرد بسیار موزیک وکلام زیبایی دارد اما خودش به شدت بی شخصیت و لمپن است . من رشتی ام مثل کامبیز وی او ای و احتمالن با انزلی چی ها مشکل باید داشته باشم . این انزلی چی ها هستند که مشکل دارند با همه . دعوا دارند کلن . توی خیابان الکی بهت گیر می دهند و گله ای میریزند سرت و با چاقو می زنندت حتی اگر حامله باشی . قدیمها که اینطوری بودند الان نمی دانم آدم شده اند یا نه ! باری، از این سر وصدا می گفتم .الان یک نواری گذاشته اند زیر پاساژ که من یک لحظه در خودم بودم دیدم صدای جیغ و داد می آید . یک آن فکر کردم مردم سوار بر سفینه شهر بازی شده اند اما داشتند عزاداری میکردند . یک یارویی با یک صدایی که عین فیلمهای پور.ن  بود حین حین حین حین میکند و مردم استقبال میکنند از این جست و خیز یک

آخه آقامه دوسش دارم ( یه یه یه یه نُنُر ! )

امشب که نه فردا عاشورا است یا تاسوعا ؟ من نمی دانم کدامیکی اولی است . حوصله ندارم به این چیزها فکر کنم .احترامتان سر جای خودش . عذا دار باشید یا عزا دار باشید . در عالم خودتان سیر کنید . خوشبحالتان اما بروید جان مادرتان توی خانه خودتان این کار را بکنید من می خواهم آلبوم جدید شاهین نجفی را گوش کنم که تازه دانلود کردم . این مرد بسیار موزیک وکلام زیبایی دارد اما خودش به شدت بی شخصیت و لمپن است . من رشتی ام مثل کامبیز وی او ای و احتمالن با انزلی چی ها مشکل باید داشته باشم . این انزلی چی ها هستند که مشکل دارند با همه . دعوا دارند کلن . توی خیابان الکی بهت گیر می دهند و گله ای میریزند سرت و با چاقو می زنندت حتی اگر حامله باشی . قدیمها که اینطوری بودند الان نمی دانم آدم شده اند یا نه ! باری، از این سر وصدا می گفتم .الان یک نواری گذاشته اند زیر پاساژ که من یک لحظه در خودم بودم دیدم صدای جیغ و داد می آید . یک آن فکر کردم مردم سوار بر سفینه شهر بازی شده اند اما داشتند عزاداری میکردند . یک یارویی با یک صدایی که عین فیلمهای پور.ن  بود حین حین حین حین میکند و مردم استقبال میکنند از این جست و خیز یک

ندای ازمنه من

1 فارسی وان اینروزها یک آگهی دارد که بیائیم با هم امارات را تمیز کنیم . چرا ؟ چجوری ؟ میبرن ما را دبی تا آشغالهای آنها را جمع کنیم از توی خیابانها ؟ مجانی می برند ؟ آشغلهایشان را میدهند به خودما بیاوریم اینجا ؟ 2 این آقای پرده ای که قرار است پرده مارا نصب کند - صد البته پرده خانه را - و هنوز نکرده این کار را . یکروز آمد دفتر کارم تا یک مقداری پول بگیرد و صحبت شد از پرده های که زده است . مثلن می گفت خانه علی پروین و عابد زاده را من کار کرده ام و اینها . بعدن صحبت کشید به کجا نمی دانم که کارتی از جیبش در آورد که من مامور مخفی حاکم بزرگ هم هستم و کارم خبر چینی هم هست . حالا چجور مخفی است که به همه می گوید بماند . خندیدم و گفتم عجب پارادوکسیه کار شما ( عمرن نفهمید چه گفتم ) شما پرده نصب میکنی واسه اینکه خونه مردم دیده نشه اما از تو خونشون گزارش میبری واسه رئیست ! که زد زیرش کلن . 3 فکرم مشغول است . چند نفر مثل این آقا سایلنتد در جامعه ؟ به شغل شریفشان کاری ندارم . چقدر پول در ماه و در سال خرج اینها میشود در مملکت ؟  حقوقشان چقدر است ؟همینطوری را می روند توی خیابان ، لای جمعیت توی خانه م

ندای ازمنه من

1 فارسی وان اینروزها یک آگهی دارد که بیائیم با هم امارات را تمیز کنیم . چرا ؟ چجوری ؟ میبرن ما را دبی تا آشغالهای آنها را جمع کنیم از توی خیابانها ؟ مجانی می برند ؟ آشغلهایشان را میدهند به خودما بیاوریم اینجا ؟ 2 این آقای پرده ای که قرار است پرده مارا نصب کند - صد البته پرده خانه را - و هنوز نکرده این کار را . یکروز آمد دفتر کارم تا یک مقداری پول بگیرد و صحبت شد از پرده های که زده است . مثلن می گفت خانه علی پروین و عابد زاده را من کار کرده ام و اینها . بعدن صحبت کشید به کجا نمی دانم که کارتی از جیبش در آورد که من مامور مخفی حاکم بزرگ هم هستم و کارم خبر چینی هم هست . حالا چجور مخفی است که به همه می گوید بماند . خندیدم و گفتم عجب پارادوکسیه کار شما ( عمرن نفهمید چه گفتم ) شما پرده نصب میکنی واسه اینکه خونه مردم دیده نشه اما از تو خونشون گزارش میبری واسه رئیست ! که زد زیرش کلن . 3 فکرم مشغول است . چند نفر مثل این آقا سایلنتد در جامعه ؟ به شغل شریفشان کاری ندارم . چقدر پول در ماه و در سال خرج اینها میشود در مملکت ؟  حقوقشان چقدر است ؟همینطوری را می روند توی خیابان ، لای جمعیت توی خانه م

بخشش لازم نیست اعدامش کنید را چطوری می خوانی ؟

1 اصلن اگربخواهی درست درمان حساب کتاب کنی من نه تنها انسان روشنفکری نیستم بل که بسیار دگمهستم و مغزی فسیلی دارم و به این حالتم فعلن ، علی الحساب افتخار می کنم . آهنگمورد علاقه ام هم " نه اینور نه اونو فقط خودمو نیگاه کن " است که بهقول فخی برای آدمهای مریض ساخته شده !   مندوست دارم کسی را که عاشقش هستم بی ریخت و بدهیکل و با یک جوش که یک مو از وسطش درامده روی بینی اش باشد تا فقط خودم بهش نگاه کنم ! اما این اصل موضوع نیست و بماندبه وقتش که در مورد علایق دهشتناک رمانیتکم برایتان بگویم . حرف من اعدام استامروز  2 یک چیزی کهبرایم واضح و مبرهن است ، اخلاق ایرانی ماست که از قدیم ایمان داشته ام ما ایرانیها بسیار به بز شبیه هستیم ( توهین نیست . فکر میکنم فقط در ایران باشد که نامحیوانات با حفظ سِمت ،جنبه فحش هم دارد ) در مدرسه ، وقت امتحان همیشه منتظر بودیماولین نفر برگه را تحویل بدهد، همه پشتش حمله می بردیم برای تحویل دادن برگهامتحان . مثل بز . که اگر یکی را به زور بیاندازی آن طرف جوب بقیه می پرند دنبالش. ما ملت بزی هستیم بله 3 آموزه های اخلاقی ام بهمن آموخته که ببخشم و اینکار را خیل

بخشش لازم نیست اعدامش کنید را چطوری می خوانی ؟

1 اصلن اگربخواهی درست درمان حساب کتاب کنی من نه تنها انسان روشنفکری نیستم بل که بسیار دگمهستم و مغزی فسیلی دارم و به این حالتم فعلن ، علی الحساب افتخار می کنم . آهنگمورد علاقه ام هم " نه اینور نه اونو فقط خودمو نیگاه کن " است که بهقول فخی برای آدمهای مریض ساخته شده !   مندوست دارم کسی را که عاشقش هستم بی ریخت و بدهیکل و با یک جوش که یک مو از وسطش درامده روی بینی اش باشد تا فقط خودم بهش نگاه کنم ! اما این اصل موضوع نیست و بماندبه وقتش که در مورد علایق دهشتناک رمانیتکم برایتان بگویم . حرف من اعدام استامروز  2 یک چیزی کهبرایم واضح و مبرهن است ، اخلاق ایرانی ماست که از قدیم ایمان داشته ام ما ایرانیها بسیار به بز شبیه هستیم ( توهین نیست . فکر میکنم فقط در ایران باشد که نامحیوانات با حفظ سِمت ،جنبه فحش هم دارد ) در مدرسه ، وقت امتحان همیشه منتظر بودیماولین نفر برگه را تحویل بدهد، همه پشتش حمله می بردیم برای تحویل دادن برگهامتحان . مثل بز . که اگر یکی را به زور بیاندازی آن طرف جوب بقیه می پرند دنبالش. ما ملت بزی هستیم بله 3 آموزه های اخلاقی ام بهمن آموخته که ببخشم و اینکار را خیل