رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌ها از مه, ۲۰۰۹

باش و ببین تا که چه طوفان کنیم

*پخش مجدد + ;نوشته شده در ; 2009/5/31 ساعت;13:32 توسط;.:ALITAJADOD:.; |;

تتلو ، تهی ، ساسی مانکن ، محسن پانته ، حسین مخته ، تی ام بکس ، فلاکت،افتخاری

هوا دارد گرم می شود و دوباره من به خاطر خواهرانم که نمی توانند لباس آستین کوتاه در محافل عمومی به تن کنند باز با خودم عهد می بندم پیراهن آستین کوتاه نپوشم و با این نسل پخته ی در حال سوختن ، همزاد پنداری کنم و اگر نمی توانم یک امضا به آن یک میلیون امضا بیافزایم یا خودم را برای برابری حقوقشان به آتش بکشانم لااقل کمی خودم را بگداختانم (؟) البته اگر بتوانم هوا دارد گرم می شود و کم کم باید دوباره رخت سوپرمنی تن کنم سوسکها، مورچه ها و این حشرات پرنده را که برای طواف لوسترمان می آیند از دست اعضای خانه نجات بدهم . بگیرمشان و از پنجره موادبانه بیرونشان کنم و در گوششان زمزمه کنم : تو اگر به خدا نزدیکتری برایم دعا کن  و بگو ....( این که چه چیز قرار است بگوید، فقط به من، او و خدا ربط دارد ، ببخشید ) هوا دارد گرم می شود و من گرما را دوست ندارم . کاش زمستان طولانی تر و جاویدان بود . شاعر نیستم فقط احساس میکنم در زمستان لباس بیشتری دارم و خوشتیپ ترم . پالتو تنم میکنم و پالتوی قهوه ایم با موهای بلند مرا خیلی رمزآلود و مهیب میکند . در زمستان از خودم خوشم می آید . تابستان ها لخت ام انگار . هوا چه بخواهم

اینک آخر زمان

یادت هست چند سال پیش آنفلانزای مرغی آمده بود ؟ من تازه وبلاگ راه انداخته بودم واین کاریکاتور برای  آن وقتها بود . داستانش هم که معلوم است . یک نفر عالیجناب گوشت حلال خور زمانی که میبیند حیوان لذیذ و خانگی و قدیمی اش بیمار شده است چشم به موارد اجنبی دوخته ( سلام آقای بهزاد افشاری این داستان بی شباهت به داستان شما هم نیست ها !) حالا که تاریخ چپکی شده است و آنفلانزا به خوکهای مادر مرده منتقل شده است ، چه فکر میکنی ؟ آیا این آقای چشم دریده بعد از جدا شدن از عشق اول ویروس را به عشق ثانی منتقل کرده است؟ + ;نوشته شده در ; 2009/5/16 ساعت;19:46 توسط;.:ALITAJADOD:.; |;

فیلمم و فیلمم و فیلمم و فیلمم ، این بود فیلمت ؟

خب چکار کنم من ، خودم را دار بزنم راحت میشوی( درگیرم باخودم ) من اصلن یک عقب افتاده ی فیلمی هستم . چند سال از فیلم آقای روبرتو بنینی،زندگی زیباست گذشته است  من تازه پریشب دیده ام  یا این انمیشین فوق العاده همشهری ام مرجان ساتراپی یا حالا هرچی اصلن کی گفته وقتی به یک نفر میگویی محسن نامجو گوش کردی یا لاست دیدی بگوید : تازه دیدی من یه سال پیش تمومش کردم . این کجایش پز دادن دارد ؟ پدر من ۳۰ سال زودتر از من بدنیا آمد و خیلی چیزها را زودتر از من دید لابد . مسابقه دو که ندادیم تو زودتر رسیده باشی. بد میگویم ؟ بگذریم ، هنوز درگیر لحظات لطیف فیلم بنینی هستم . یعنی واقعن میتوان هماننند او پدری کرد . طوری که حتی به فرزندت بیاموزی از دشمنش هم نفرت نداشته باشد ؟ دیدی آن دیالوگ محشرش را که پسر میپرسید : - بابا چرا روی شیشه نانوایی نوشته شده ورود سگها و یهودی ها ممنوع ؟ + خوب حتمن از سگها و یهودی ها بدش میاد ، یک مغازه ابزار فروشی دیدم که روش نوشته ورود اسبها و اسپانیایی ها ممنوع ... من هم میخوام رو شیشه مغازه بنویسم ورود چنگیز خانها و عنکبوتها ممنوع ...از چنگیزخان اینا بدم میاد ... خدایی حال کردی ؟

دوس داشتی ؟

کدام شخصیتش را دوست داشتی بیشتر ؟   + ;نوشته شده در ; 2009/5/7 ساعت;19:51 توسط;.:ALITAJADOD:.; |;

لاست دوس داری ؟

پ.ن: اثری از تام ریچموند کاریکاتوریست مجله مد پ.ن۲ : در آینده قسمتهایی دیگری از این کمیک استریپ را برایت اینجا میگذارم کیف کنی پ.ن۳: جزئیات اثر را داری ؟ پ.ن۴: تام ریچموند استاد من است و اگر بطلبد میرویم پابوس و زیارتش و اعلام غلامی میکنیم . پ.ن: تام هنگس را دیدی آن وسط ؟ فهمیدی چرا آنجا نشسته ؟ + ;نوشته شده در ; 2009/5/5 ساعت;20:20 توسط;.:ALITAJADOD:.; |;