نگاه که به بیانیه شان می اندازی میبینی توی همان بیانیه هم فقط اسم چند نفر از کارتونیستهاست و تو اصلن روحت خبر نداشت که باید برای حمایت از "همکارت " کجا را امضا کنی ؟ - اگر بخواهی امضا کنی البته - و بعدن ما همانهایی هستیم که از تبعیض شاکی ایم ، از این خودی و غیر خودی کردن شاکی ایم ، از تقسیم کردن ملت به شهروند درجه یک و دو شاکی ایم و داریم کاریکاتورش را میکشیم ! خوبی این داستان اما این است که دی گر آدمیزاد تکلیفش با جماعت ، روشن می شود اینطور مواقع. و اما من . من آنقدر شهامتش را دارم که بگویم با اینکه از کارتونهای مسعود بهنود پسند ِ هادی حیدری خوشم نمی آید اما از او حمایت میکنم و فریاد میزنم : "بی[ ... ]ها " آزادش کنید تا زود برگردد پیش دختر ِبابایی اش . من خود دختر دارم و حاضرم برای برگشتن پیشش و بو کشیدن دوباره اش یازده سمپتامبر را هم به گردن بگیرم . این از من
(کارتونیست درک نشده سابق)