رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌ها از سپتامبر, ۲۰۰۸

"منشوری در حرکت دوار "

یک چیزهایی نوشته بودم که همیشه جلوی چشمم باشد . اینطوری بهتر بود . هر کسی هم می دید تقلید میکرد . امروز دیدم جای چندتا چیز خالی است : بغض نکن ... آه نکش ... گریه نکن .. گریه نکن ... گریه نکن ... ..... طاقت بیار و مرد باش . + ;نوشته شده در ; 2008/9/30 ساعت;20:14 توسط;.:ALITAJADOD:.; |;

حال این زن خوب نیست

                                         برای دیدن کاریکاتور کامل روی تصویر کلیک کنید + ;نوشته شده در ; 2008/9/24 ساعت;19:33 توسط;.:ALITAJADOD:.; |;

گر سنگ فتنه بارد فرق منش سپر کن ...

مقدمه هر چه خواستم زبان به کام بگیرم  و دندان روی جگر بگذارم دیدم نه دندان درست و درمانی دارم و نه جـــــــــــــــیگر ... پس بی خیال سکوت شدم .                                             *-*-*-*-*-*-*-*-*-* برنج را گران کردند و قیمتش چندین برابر شد هیچ نگفتم، مرغ و گوشت قیمتش دوبله و بل که سوبله شد گفتم فدای سرم آه جانوران گرفته مارا  ، سکه و طلا چه در این مملکت چه در بازارهای جهانی رشد صعودی پیدا کرد کَکم نگزید، نفتِ وست تگزاس اینتر مدیا نایاب شد گفتم به فلانِ اسبِ بیسار حضرت ، اجاره خانه و خرید وفروشش که.. هیچ  اما گران شدن" آدامس خرسی" را دیگر بر نمی تابم ! حالا گیریم من کوتاه آمدم ، این دخترۀ ور پریدۀ چشم سفید را چکارش کنم که نمیدانم از کی یاد گرفته سر و رویش را تفِ خالی میکند و میگوید پوست آدامس رابچسبان به همان مناطق تف مالی شده و انگاری که تاتو کرده باشد پزش را به همه میدهد و دلبری میکند.  شیطانه میگوید، بروم کفن بپوشم بپرم وسط خیابان ، یخه جر بدهم و تک و تنها انقلاب راه بیاندازم و علیه این بی عدالتی و این ظلمی که در حق ما جوندگان این "نوستالوژی زنده" میرود

وقتی "کاریکاتوریست درک نشده " اعصاب ندارد

سر میز شام : - هیچ میدونی اون قلم ( قلم گوسفند )  مال یه حیوونی بوده که چند وقت پیش توی دشت و سبزه و مرتع داشته کیف میکرده و با خونوادش چرا میکرده و احتمالن خوش میگذرونده ؟ حالا از اینکه اون قلم توی کاسه غذای توئه چه احساسی داری ؟ + : ... !                                         *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* داخل کله پزی : -   فکر میکنی دست و صورت اون گوسفند رو خوب شستن و الان گذاشتن جلوت تو کاسه ؟ + اه .. -  نه جدی میگم به خدا ! شاید گوشه چشم گوسفنده کثیف بوده باشه + : ( اوق !)                                           *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* در میوه فروشی : + : آقا ببخشید اینجا پر از پشه است . به خاطر این لامپه ... -  : آره میدونم  اما ، اگه جای آدم ، قورباغه متولد شده بودیم الان قحطی پشه بود . + : ها ؟  - ( توی دلم : خیلی فلسفی است برادر ؟ )                                         *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* مهمانی / شب وقت خواب : - میشه یه شلوار به من بدی ؟ + : شلوار ؟ -   آره شلوار + : چی باشه ؟ - : چی میگی  تو ؟ شلوار می خوام دیگه ! نداری ؟ یه شلوار  ،یه پیژامه ، شلوارک ، یه خ

پفیلا با سس کچاب !

       دوستان درختی شاد را می شناسید ؟ اگر نمی شناسید خوش به حالتان ! از وقتی که با این دوستانِ مرفه بی درد و الکی خوش آشنا شدم تا مدتها خواب و خوراک نداشتم .خون جلوی چشمانم را گرفته بود ، به هر چیزی با ترس ولرز نگاه میکردم و از سوار شدن به اتومبیل ، تاب بازی و توپ بازی و هر چیزی که در آن بوی مرگ "ولو اندک" می آمد وحشت داشتم . اولین بار چند سال پیش بود که در یک سوراخ یاهو مسنجر که یادم نیست کجایش بود این شکلکها را دیدم و از اینکه چقدر بانمک هستند خوشم آمده بود وتند تند رویش کلیک میکردم ، ولی نمیدانستم این مادر به خطاها چه موجودات بی پدر ومادری هستند و چه عاقبت شومی در انتظار خودشان و مای بیننده است. کارتونها با موزیک بسیار شاد و معرفی بازیگران نگون بختش آغاز می شود و کسی که قبلن جریان را نداند از فضای رنگی و موجودات ملوسش نمی تواند حدس بزند با خشن ترین انیمیشن تاریخ طرف است .   شخصیتهای ثابتی دارد و هر کدام از این شخصیتها در هر قسمت به طرز بسیار فجیهی کشته می شوند . چشمشان کنده می شود ، دلو روده شان از شکمشان بیرون میریزد ، لای پنکه چرخ میشوند ، زبانشان بریده می شود ، آتش میگ

بـــــــــــــــی خوابـــــــــــــــی ....

                        کاریکاتور تکراری است . مثل این روزهای بوگندوی وحشی که تمام نمی شود برود . همین روزهایی که مرا زجر کش کرده است . لاشه ام را هم رها نمیکند ... مثل اینروزها که هوا گرم است و جای مو سوزن از سرم بیرون آمده و جای عرق ، خون ... مثل اینروزها که توی اتوبوس به جای شیشه ذره بین گذاشته اند و بوی پوست و موی سوخته میدهند مسافرانش... این روزها که نیمی بهشان تجاوز شده و بقیه متجاوزند ... این روزها که هوا بوی گند تجاوز جنسی می دهد ... بوی التماس ... بوی گریه و ناله های کمکی که شنیده نمی شود ... سر درد...سر درد ... بی شرف...... ولش کن...... ..و...ل..ش...ک...ن                                    *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* هوا سرد شد یکهو  ... انگار بیرون ِ این پنجره برف می آید در این هل هل گرما ... بوی مردار می آید ... مردم همه مرده و پوسیده اند انگار ... در پیاده رو زامبی ها بدون هیچگونه احساسی حرکت میکنند و بهمدیگر تنه میزنند ...همه خاکستری ...همه سیاه ...نوک سیگارشان فقط قرمز است ... بوی هزار جسد می آید ... دلم " مکس پین " می خواهد ... دوست دارم مکس پین باشم