رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌ها از نوامبر, ۲۰۱۳
آخرين سنگر خانه است هر كجا كه هستم دلم ميخواهد زود خودم را به خانه برسانم. در محل كار مدام به ساعت نگاه ميكنم كه زودتر وقت رفتن برسد. خانه آخرين سنگر من در اين دنياي هچل‌هفت است. پرده هاي خانه كركره‌اي است. خودم تاكيد كردم كه اينطوري باشد. كركره چوبي كه نور از آن رد نشود. پرده هميشه بسته است. پنجره كه باز باشد، پرده كه كنار برود احساس عدم امنيت ميكنم بي شك من اين كشور را دوست ندارم. هيچ چيزش را دوست ندارم. اگر هم گاهي از جايي تعريف ميكنم انتخابيست ميان جبر و جبر. اما خانه را دوست دارم. هيچوقت خانه‌ي كسي نمي‌خوابم. حتا اگر خانه‌ي مادري‌ام باشد. هر ساعت از نيمه شب هم اگر باشد بساطم را جمع ميكنم و به خانه ميروم. خانه بوي خوب دستپخت‌هاي سارا را ميدهد. اتاقش بوي آرامش و خواب بعد از ظهر را ميدهد، حمامش هميشه گرم است، انباري اش پر از خاطره‌هاي انباشته شده، اتاق شهرزاد دعاخانه‌ي من است بي خيال عشق و اورانيوم و اختراع آتش و همه‌ي آن چيزهاي بيرون، مي خواهم در همين خانه و با آن دونفر به ابديت بپيوندم
1 دلم بدجوري سينما ميخواهد. اين سينما هاي الان كه شيك و پيك هستند كه نه. انتخاب اولم الان روي مبلمان خانه تلپ شدن و در شمايل خوب ال‌سي‌دي نگريستن است. 2 سينماهاي قديم را هوس كردم با ساندبيچ كالباس ِ يكماه مانده توي بوفه‌ي سينما و نوشابه شيشه‌اي كه تهش پر بود از همان ساندويچ يكماه و يك ساعت مانده در بوفه‌ي سينما و الان قسمتيش در شكمم و بقيه‌اش در شيشه نوشابه و صندلي تاشوي چوبي كه باسن آدم خواب ميرفت روش و كبود ميشد و درد ميگرفت و امراض ديگر كه در اين مقال نمي‌گنجد. آن چيزها را آرزو دارم 3 باري بگذريم. دلم سينما مي‌خواهد( نگذشتيم كه‌ !) و از آن گذشته گلهاي‌داوودي هم مي‌خواهد تازه. بيژن امكانيانِ‌ خمار ميخواهد و سيبلهاي عرق كرده اش را. گريه هايش را هم ميخواهد تازه. وقتي ميگفتش : مادررر و مادر را باصداي آلن دلون ميگفت.آقامون در سينما داشت از گريه خودزني ميكرد، وقتي امكانيان با صداي آلن‌دلون پدر و مادرش را تمنا ميكرد. خودش پدر نداشت آقامون آخه. داشت ها. به لقاالا پيوسته بود 4 يكبار آقامون توي سينما دعوايش شد. داشت براي امكانيان و خانواده‌اش گريه ميكرد، گاس هم براي يك ن
1 گربه كه اسم اين هفته اش " جبرئيل سيسه " است. بدجوري دلبري ميكند. چيكار مي‌كند يعني؟ مي‌آيد چيز ميز مي‌نوسيد با پياده روي اش روي كيبرد. يكبار توي فيس بوك كامنت گذاشت براي يكنفر و آن يكنفر فكر كرد من دارم بهش امتياز ميدهم. يكعالم صفر براش گذاشت 2 اما شب اداري دارد. شب كه چه عرض كنم دائم الادرار است. ميرود توي كشو مِشوي ميز تحرير و نم پس ميدهد. تمام زال و زندگي مرا لكه دار كرده. اما دومن مرا نميتواند لكه دار كند، چشمش را در مي‌آورم در اين صورت. فيش بانكي را خيس آب كرد من هم با سشوار خشكش كردم و بردم بانك اما نگفتم گربه جيش كرده روش. فقط لبخند زدم 3 هر كسي وارد دفتر مي‌شود بايد قبلش هشدار بدهم بهش كه از گربه كه نميترسيد ؟‌ اكثرن ميگويند خير نميترسيم اما وقتي ميپرد روي پاچه شلوارشان رفتار غيرمعقول از خودشان نشان ميدهند. يكبار يكي پرتش كرد آن طرف. من را ميگي ؟‌ كارد ميزد بهم خون نمي‌آمد. هيچي نگفتم. چون حق با مشتري است و مشتري لابد حق دارد بزند پدر صاب بچه‌ي گربه‌ي آدم را در بياورد   4 يكبار يكنفر را گاز گرفت. مازيار را گاز گرفت. مازيار دوستم است و برا