از من سوال میکنی اگر رئیس جمهور بودم چه میکردم با کشور؟ من اما خود مملکتی هستم متشکل از احزاب و سلایق و آب و هواهای گوناگون. بخشی از افکارم از چیزی متنفر است و بخشی دیگر عشق به او می ورزد. بخشی از من تکلیفش با هرچیزی سر راست است و بخشی دیگر دو به شک است همیشه. بخشی از من آرامش طلب است ولیکن سندروم پای بی قرار دارم. من هر نیمه شب باید کودتای "که چی" را نافرجام بگذرام و صبح به صبح طوری رفتار کنم که انگار نه انگار میل مرگ داشت در من انقلاب مخملی میکرد من خودم را رد صلاحیت میکنم هر روز و صلاح مملکت خویش در آن میبینم که حبس خانگی باشم..
(کارتونیست درک نشده سابق)