رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌ها از آوریل, ۲۰۰۸

ماهی قرمز روشن فکر کوچولو

   + ;نوشته شده در ; 2008/4/30 ساعت;19:22 توسط;.:ALITAJADOD:.; |;

آری اینچنین خواهد ماند برادر...

برادر   ; پشت این درهای بسته وقتی صدای پچ پچ دو یا چند زن را می شنوی بدان قرار است خانه کسی خراب شود ، دودمان یکی برباد رود ، آبروی کسی بریزد . از این سبزی پاک کردنهای دسته جمعی بترس . نمیدانی وقتی شفید و گشنیز و شمبلیله را از ساقه جدا میکنند چه زوجهایی را از هم جدا میکنند ، چه زنانی را از شوهرانشان متنفر می سازند . چه وصلتهایی را به طلاق می رسانند . برادر از این مراسم آشپزی هراسان باش . چه روزگاران شادی که در این دیگها سوزانده اند . خدا میداند وقتی حبوبات را در دیگ سرازیر میکنند چه نقشه هایی که برای نابودی زندگی زری و پری و سی سی و فی فی میکشند . چه دختران چشم وگوش بسته ای را در خانه بخت بدبخت کرده اند . بترس ، فراری باش ، آدم که آدم بود حریفشان نشد . من وتو که آدم نیستیم !   + ;نوشته شده در ; 2008/4/27 ساعت;17:21 توسط;.:ALITAJADOD:.; |;

عزیز میلیون تومانی

خانم فامیل درجه یک ما ، با افتخار و اعتماد به نفسی در نوع خودش بی بدیل از فرش ابریشمی که خریده بود تعریف میکرد و پزش را میداد و فخر میفروخت مفت و مجانی . خیلی با خودم کلنجار رفتم که چیزی نگویم که بعد پشیمان شوم ولی اوشان همینطور اوج میگرفتند و از ابریشم اورجینالی که در فرش با ظرافت به کار رفته شده بود تعریف میکرد . تا اینکه طاقت نیاوردم و وسط سخنرانی اش پریدم : چطور میتوانید از همچین کاری که یک قتل عام و نسل کشی بی رحمانه بوده تعریف کنید و پز بدهید ؟ چطور میتوانید این همه پول بابت این قبرستان کرم ابریشم بدهید ؟ فکرش را بکنید ، کرم ابریشم مادر مرده و از همه جا بی خبر در آرزوی پروانه شدن آنهمه مصائب را به تن میخرد و چندین و چند روز خودش را در سلول کوچکی که خود آن هم چند روز بافتنش طول کشده حبس میکند تا آینده ای درخشان در انتظارش باشد . طفلک چون میداند باید چند روز بدون آب و علف زندگی کند شکمش را حسابی پر میکند که در آن چند روز گشنه اش نشود برای همین جایش تنگ تر می شود . اما یکنفر از خدا بی خبر و از شیطان با خبر می آید و او را از خواب ناز بیدار که نمی کند ، زجر کش میکند ! داخل آب جوش می ا

ساخت چین

پ.ن : و اینک کاریکاتور پس از مدتها.. + ;نوشته شده در ; 2008/4/15 ساعت;15:50 توسط;.:ALITAJADOD:.; |;

سفرهای استانی

      استعداد درک نشده در بیابانهای فی مابین اصفهان وکاشان به انتظار تجمعهای مردمی و کاروانهای استقبال و ذوب شدگان درک نشدگی و غیره ! اما ...       پل خواجو در شبی که مارا به خود دید ! درست است که   زاینده رود انگشنتر مرا بلعید اما شبی فراموش نشدنی بود . جایتان خالی نبود چون اصلا جایی برای خودم هم نبود چه برسد به شما !   بس که هرچه آدم می توانست یکجا باشد آنجا بود الا یک نفر ! کی ؟ همان" یارو" که زیر پل خواجو کمرش چه ور قلمبیده...       فکر میکنید این یک سینی چای است ؟ یا یک آیینه قشنگ ؟ نخیر این یک سقف است که به وسیله بیست عدد ستون آن بالا مالاها نگهداری میشود . اسمش هم چهل ستون است . قدرت خدا این آیینه هارا چگونه   آن بالا کاشته اند ، من یکی نمیدانم! اگر دقت کنید نگارنده را با لباس نارنجی توی عکس پیدا خواهید کرد       یکی از چندین نقاشی دیواری و زیبای کلیسای وانک که بهترین جای اصفهان بود ، تکه ای جدا بافته که به هیچ کجای این مملکت نمی مانست ، پشت این کلیسا ، کلیسای مریم مقدس بود که خیلی خلوت تر بود با اینکه از نظر فضای داخلی چیزی از این کلیسا کم نداشت اما محجورتر بود . کلیس

آهو به دست هیچکس آرام نیست ...

دوستان عزیز من دیوانه نشدم ، دیوانه بودم . نشستم و فکر کردم چرا این آهو ضامن نداشت !  من به یک چیزهایی اعتقاد دارم ...بی خیال قرار بود اعتقادات و علایقم را برای خودم نگه دارم ... + ;نوشته شده در ; 2008/4/7 ساعت;15:39 توسط;.:ALITAJADOD:.; |;

دیر پز ...

  سفر و سفر و سفر. چند روزی اصفهان بودم و بعدش هم تهران وکرج و تا پنجشنبه هم کرج هستم . کلی عکس و خاطره برایتان سوغاتی آوردم که بگذارید وقتی برگشتم شهر خودم همه را با هم تقسیم میکنیم . فعلا تا برگشتن به وضعیت سابق (کارو کارو کار ) از مفت خوری لذت میبریم . لذت بردنی ! + ;نوشته شده در ; 2008/4/1 ساعت;0:6 توسط;.:ALITAJADOD:.; |;