ديروز اخبار بيبيسي انفجار و آتش سوزي در استراليا را نشان ميداد، زن جوان خوش لباسي ميان خرابههاي خانه منهدم شده اش نشسته بود و قاشقهاي غذاخوري را يكي يكي پيدا ميكرد و پاكشان ميكرد و گوشهاي ميگذاشت، با بغض * موقع ظرف شستن قاشقها، آب را پخش ميكنند روي لباس آدم يا به درو ديوار ، انگار با آدميزاد دشمني دارند * وقتي تنها و غمگين هستي، دلت ميخواهد حداقل يكي باشد با او حرف بزني، حتا اگر آن آدم هر طوري كه دلش بخواهد با تو رفتار بكند
(کارتونیست درک نشده سابق)