1 زماني كه در واحد انيميشن صدا و سيما مشغول به كار بودم . هر بار كه دوزار ده شاهي بودجه تخصيص داده ميشد براي ساخت كاري . اين كار بايد حتمن در مورد امامي ، پيغمبري و يا يك چيز معناداري ساخته ميشد. چيزي به عنوان سرگرمي وجود نداشت و ندارد در اين سيستم . شما اين كارهاي ايراني را كه به زعم خودشان معناي دوم و سوم و چهارم دارند را بگذاريد كنار تام و جري ِ سطحي و ببينيد يك كودك يا هر بينندهاي كدام را انتخاب ميكند .
2 در كارهاي بزرگ دنيا حرف زدن درباره يك موضوع مهم اينطوري نيست كه بياييد توي بوقش كنند . يك چيزي را ميگويند و مي روند . ديگر مسئوليتي ندارند كه بيننده را شير فهم كنند. پيامبرها هم كارشان اصلن همين بود . يك چيزي را بالاي كوهي ، جايي ميگفتند و ميرفتند پي كارشان. از آن جمعيت مثلن هزار نفري ، دويست نفرشان ميگرفتند حرفش را و دنبالش راه مي افتادند و بقيه هم زندگيشان را ميكردند چون گذشته .
3 كارهاي بزرگ همانطوري كه گفتم اينگونه اند . مثلن ما مدام مي آييم و از معلوليت ميگوييم. كه معلوليت محدوديت نيست و كلي داستان و فيلم و سريال و مستند سرهم مي كنيم از آدمهايي كه مي توانند مثل بقيه زندگي كنند. اما در كارهاي استاندارد، اصلن اينطوري گل درشت كار نميكنند . تنها و تنها يك فرد معلول را بدون اينكه براي معلوليتش در آن نقش پذيرفته شده باشد در فيلم ميگنجانند و اينگونه نشان ميدهند كه او هم دارد مثل بقيه زندگي ميكند
4 شما حتمن " در جستجوي نمو را ديده ايد " مي دانستيد نموي كوچك هم يك كودك معلول بود؟ به اينموضوع فقط در يكجاي فيلم به صورت مستقيم اشاره شد . وقتي پدرش در جواب يك ماهي ديگر گفت : يكي از بالهايش از ديگري كوچكتر است و از وقتي دنيا آمده همينطوري بود ِ. اما ما ميبينيم در ادامه كه اين بچه ي به اصطلاح معلول مادرزاد چه كارها كه نميكند و چه توانايي هايي كه ندارد. و حتا باعث تحول اساسي در پدرش ميشود. اينها را خيلي يواش و لطيف به آدم منتقل ميكنند و به شعور مخاطب هم احترام ميگذارند.
5 مثالهاي ديگري هم هست كه انگار دنبالم كرده باشند براي منتشر كردن اين پست ! از خاطرم رفت
پ.ن: كارتونها باب اسفنجي سرشار از همين نوع آموزشهاي زيرپوستي است
نظرات