1 خنده داراست که یکنفر از دستگیره در بترسد ؟ خب اگر می خواهی بخندی بخند اما آقای " ای تی " می ترسد . سالهاست که می ترسد . از دربی که باز بشود وحشیانه می ترسد . از دربی که مدتها بسته باشد و یکهو باز بشود می ترسد .
2 دوست داری داستان آقای " ای تی " را برایت بگویم ؟ خب من به هر حال که می گویم : روزی روزگاری توی سرزمینهای دور دور آقای " ای تی " زیست می کرد و خیلی خجالتی بود اما دوست داشت بازی کند و شلوغ کاری کند با بچه های فامیل . یکبار وقتی 8 سالش بود ، توی مهمانی ضربه ای زد به شکم زن عموی حامله اش . فکر میکرد زیادی شام خورده و چاق شده . شوخی اش گرفته بود .
3 فردا صبح توی تخت با صدای فریاد پدرش از خواب پرید . توی دعوای پدرش با مادرش مدام اسم خودش را می شنید ترسید . روی تخت نشست و پتو را تا زیر چشمش کشید بالا و به دستگیره در خیره شد . نیم ساعت ِ آدم بزرگی و یک فصل ِ بچه ی هشت ساله ای طول کشید . فریاد نزدیکتر شد . دستگیره در وحشیانه باز شد . وحشیانه تر از هر باز شدن دیگری . وحشیانه تر از باز شدن در ِ رب گوجه که دست مادر را می برید همیشه. وحشیانه تر از دستگیره در ِ توالات وقتی قفلش نکرده باشی . به هیچ کدام نمی مانست .
4 پدر آقای " ای تی " در یک چشم بهم زدن یخه لباسش را گرفت و پرتش کرد پائین و کشان کشان طوری که هیچ قصابی لاشه گوسفند را نمی کشد از پا اینجوری ، بردش بیرون و بلندش کرد و دستش را گذاشت روی چراغ علاالدین و سوزاند و سوزاند سوزاند ... طوری که هیچ آشپز آماتوری هم آنطور همبرگر را نمی سوزاند .
5 آقای " ای تی " تنش را نشان می دهد . این بغل را . کپلش را . جای سوراخ بود. زخم قدیمی . اندازه ساچمه . می پرسم : این که خیلی زخمــــه ، گوله برده ؟
6 یک وقتایی که پدر با کمربند سراغش می آمد خوشحال بود که قرار است کتکی بخورد که همه بچه های می خورند . کتکی بین المللی و فراگیر . اما وقتی پدر کمربند را می چرخاند و با سگکش را به طرف اش می گرفت خنده دارنبود . جای سگک وقتی می رود توی تن یک بچه خنده ندارد که !
7 آقای " ای تی " بوی بد می دهد . می پرسم چن ماه حمام نرفتی . تلخندی می زند و می گوید چون درسش خوب نبوده پدرش تمام سطل زباله را خالی کرده روی سرش و همانطوری فرستاده اش مدرسه . توی موهایش چای خشک و دانه های برنج است . موهای بهم چسبده .
8 آقای " ای تی " می گوید یکبار اصلن یادش نیست چرا ، اما وقتی از حمام آمده پدرش عصبانی بوده ازش و اورا بدون لباس از خانه پرت کرده بیرون توی کوچه . سرخ می شود و می گوید : اون روزها خونه های کوچمون همه ویلایی بود و جولوش دیوار نبود که . نرده بود . اینطوری ردیف کنار هم . نمی شد پشت جایی قایم بشم. خیلی خجالت کشیدم . خدا دوسم داشت که دوستام ندیدنم . چه می دونم شایدم دیدن و آبرو داری کردن تا الان
9 " راستی برات گفتم یکبار وقتی هیجده سالم بود تو خیابون جلو مردم من و زد ؟ " این را آقای " ای تی " یکجوری می گوید که انگار دارد از افتخارات جنگ و دفاع مقدس حرف می زند . نه ، نمی خوام تعریف کنی ..
10 بیست چند سال گذشته اما ، آقای " ای تی " هیچ دری را ولو اگر از گرما بپزد باز نمی گذارد که لولو نیاید و نبردش بیرون . نیایید و و یقه لباس خوابش را نکشد ببرد بیرون شکنجه اش کنند . آقای " ای تی " احساس عدم امنیت می کند از در باز و نیمه باز و پیش شده . از اینکه یکبار خواب دید همان صحنه را اما وقتی در باز شد خود فعلی اش پشت در بود ..
11 آقای " ای تی " همین چند وقت پیش دختر هشت ساله اش بدون آنکه بداند لگد زد به شکم زندایی حامله اش . شاید فکر میکرده شام زیادی خورده .
" زنداییش زیر پاش خوابیده بود و اون با لگد زد بهش که خورد به پهلوش . لگد انگار خورد به من و شوتم کرد به بیست و دوسه سال پیش و اون مهمونی لعنتی . کاش من نزده بودم به شکمش . بچه اش ؟ بچه اش سالم دنیا اومد و چند وقت پیش ازدواج کرد . کسی که سالم نموند منم . منم که از دستگیره در می ترسم . از صدای هوای که یکهو اتاقو پر می کنه و پنجره رو می لرزونه . از اینکه صبحونه نخورده برم بیمارستان برای درمون .
من تا صبح نخوابیدم وقتی دخترم اینکار و کرد . تا صبح کنارش دراز کشیدم و عین قاشق بغلش کردم و برای بچه زنداییش دعا کردم و تو گوشش گفتم .. اشکال نداره دخترم ... نترس هیچی نمی شه .. خدا مواظب نی نی زندایی هست ... همه اشتباه می کنن .. می دونی آقای درک نشده ؟ گمون کنم بیست و دو سال دیگه اصلن یادش نیاد که یکروز توی یک مهمونی موقع بازی یکمی بیش از حد شیطونی کرده باشه .. "
لینکهای مرتبط ( دلش را نداری نبین )
اگر این را ننویسم دق می کنم. بنویسم هم دق می کنم.
نیما هم قربانی کودک آزاری والدین خود شد
لینکهای مرتبط ( دلش را نداری نبین )
اگر این را ننویسم دق می کنم. بنویسم هم دق می کنم.
نیما هم قربانی کودک آزاری والدین خود شد
نظرات
اما برای دختر کوچک آقای ایی تی خوشحالم که شب را آرام و بدون ترس از دستگیره در خوابید.