یعنی من می خواهم بگویم باور کن اگر یکروز زبان همگی مان لال گذرم آنطرفها افتاد به هرچه که از اول عمرم کرده ام و شرم شرقی نگذاشت بکشمشان اعتراف خواهم کرد . باور کن .
این کارتون از لابلای شعری به نام " من اعتراف می کنم " که نمی دانم کیان ساخته و کیان نواخته اند بیرون جهید . خودت بگرد پیدایش کن و گوش بده و لذتش را ببر . یعنی با همه طنز تلخی که دارد آنجا که می گوید :" من اعتراف می کنم فقط نگو به دخترم ، در این یکی دوماه من چه آمدست بر سرم " باید دست روی دست گذاشت یا بغض کرد بی خیال تیروئید و اینها شد ؟
پ.ن : حجم کار کمی زیادتر از همیشه است تا بتوانی عکسها را بهتر ببینی .
نظرات
slm karikatore bahal bud khoshhal misham age be man sar bezanid!!!mamnon bye
فقط خواستم بگم من زیاد میام اینجا و هنوز جوابی برای "چرا"یش پیدا نکرده ام!!!
کاش اعترافات من هم قابل پخش بود!
خیلی ظریف، خیل پر محتوا و خیلی قشنگ استشاد باشی
شما چطور دلت میومد قورباغه رو از بند رخت آویزون کنی آتیشش بزنی؟ :))
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
نه من نکردم هیچکدام از این کارها رو به غیر از دوتا ، یکی آتیش زدن مورچه ها که شرمندم و یکی دیگه که نمی تونم بگم چون خیلی بعدن شرمنده تر می شم . همون موقعش هم آبرو ریزی محض بود ! :)
کل شعرش و خوندم . نتونستم فایل صوتیش رو بگیرم . تاثیر گزار بود . در ضمن کاریکاتور شما هم فوق العاده بود.
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
پاسخ سوال خصوصی : چرا اما دیگر سر نمی زنم . پسوردش را گم کردم و کلن هم دوست ندارم اینجور جاها را .
مرسی . فقط فکر کردم فضای خوبیه برای بیان خیلی حرفها و فهمیدن نظر دیگران البته اگر مهم باشه . البته از هر وسیله به هر نحوی میشه استفاده کرد .
تمام کاریکاتورها یک طرف، این یکی هم یک طرف دیگر. عالی بود..این لنگه کفش چقدر شخصیت دارد، انگار دارد پیروزمندانه به ریش همه می خندد، اصلا انگار صورت آدمیزاد است... ...s.ema هم خیلی باحال بود.ایمیلتان را چک کنید لطفا.
کمپزیسیون (ترکیب بندی) این کار شما خیلی خوب و محکم از آب درآمده. بر خلاف آن تصویر آرایشگاهی که شاید البته شما عمدا" آن طوری اش کرده اید.ضمنا" تغییر بزرگ دیگری هم در این کار رخ داده است: شما دیگر کفشها را مثل سابق نمیکشید.
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
مرسی . بله باید هر چیزی را که می کشم در یک کارتون با خودم فکر کنم که مستقلن دارم همان را میکشم فقط ، اینطوری به جزئیات بیشتر توجه می کنم و آنها هم به من در کل کمک می کنند .
كار قشنگيه كاركاتوريست درك نشده. من كاملا دركت ميكنم. :) دارم با خودم كلنجار ميرم كه تو يه رمان حرفهاي نزده رو بزنم. هر چه بادا باد.
وااااااااي !.. اين واااااي در اثر فكر كردن به كارهاي بدم در طول عمرم ( البته همچنان هم ادامه دارند .. ) از آن ته ته هاي قلبم بيرون جهيد يكهو هااااا .. اگر پاي من به اين جور جاها كشيده بشود كه ديگر هيچ چي .. به ازاي هر كار بدم اگر يك شلاق بخواهند بهم بزنند احتمالن 10000 شلاق مي شود و ديگر .. هيچي !.. فقط تفاوت من با تو در اين است كه نمي دانم چرا به خاطر هيچ كدام از آن كار بد ها اصلن عذاب وجدان يا احساس شرمندگي شرقي ندارم و گاهي كه حوصله ام سر مي رود بهشان فكر مي كنم و لبخند شيطنت آميز لذت بخشي در گوشه لبها ظاهر مي شود خود به خود همين طوري .. !.. احتمالن اين بازجوها را بيشتر عصباني خواهد كرد و يه 10000 تا ديگر به حكمم اضافه خواهند كرد .. هه هه ..بياييد همه با هم دعا كنيم گذرمان اين جورجاها نيفتد و آنها هم كه افتاده هر چه زودتر رها شوند بروند پيش دختر كوچولوهايشان ..
من اعتراف می کنم
اینا توی فکرت بوده یا واقعنی بوده ؟ آهنگ وبلاگ هم عالیه. از پریسنر ه ؟ به وبلاگ من هم سر بزن لطفا
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
حتمن سر میزنم همشهری :) نه اینها کار من نبود فقط یکی دو مورد که از مورچه ها برای کشته شدنشان و از مادرم برای آبرو ریزی و زحمت شستشو و اینها معزرت می خوام :) اون قورباقه رو هم داداش ناصر ( دوستم ) آتیش زد البته نمرد فقط یک وقی کرد و پرید از بند رخت و رفت به غیبت کبری :)
سلام عالی بود دست مریزاد ای دوست
والا اينا به ما نگاه هم كنن اعتراف مي كنيم
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
:)
ما اعترافاتمان را، از آنجا که اندکی طویل بود میخ کردیم توی بلاگمان ... ممنون برای کارتون خاطره و غم و ... خیلی چیزهای انگیز دیگر !