برای گربه ام که رفته گریه میکنم.
هی بغض و هی گریه. نگاه به جای خالی اش میکنم اشک میریزم. تصور اینکه کجاست و چه میکند با گرسنگی و سرما و گربه های نر بی شاخ و دم .برای اولین برخوردش و مواجهه با گربه های دیگر. برای غریبگی اش. برای اینکه هنوز پایش به دنیا باز نشده حامله خواهد شد.برای بچه هاش که لیسشان میزند گریه میکنم. برای تنهایی اش و تنهایی ام ..
با اینکه هنوز جایی نرفته و روی پاهایم نشسته ولی من دارم تایپ میکنم و گریه میکنم
هی بغض و هی گریه. نگاه به جای خالی اش میکنم اشک میریزم. تصور اینکه کجاست و چه میکند با گرسنگی و سرما و گربه های نر بی شاخ و دم .برای اولین برخوردش و مواجهه با گربه های دیگر. برای غریبگی اش. برای اینکه هنوز پایش به دنیا باز نشده حامله خواهد شد.برای بچه هاش که لیسشان میزند گریه میکنم. برای تنهایی اش و تنهایی ام ..
با اینکه هنوز جایی نرفته و روی پاهایم نشسته ولی من دارم تایپ میکنم و گریه میکنم
نظرات