رد شدن به محتوای اصلی

می دونم قسمتم ایــــــــنه



1 من ؟ من تنها هستم . عین تو و عین همه کسانی که می شناسم کمی سرشان به تنشان  می ارزد . آدمی که بخواهد عین خودش باشد ملت نمی پذریدش. من اما تنها بودم از ابتدای زندگانی و خلقت . خیر سرمان یکی یکدانه پدر بودیم اما کتک بیشتر سهم من می شد تا ناز و گوز . بله اینجا ملک شخصی من است و می خواهم کمی چس ناله کنم 
2 عیسی را که گرفتند در آن معبد ، یکنفر هم پیدا نبود بیاید زبانی ، نگاهی یا اشاره ای بگوید آقا جان من می دانم تو چه می گویی اما اینجا اوضاع سه است و باید خفگان گرفت . یکی پس از دیگری آمد و روی صورتش آب دهان ریخت . آن پطرس که رفیق فابش بود تازه ،  کلن زد زیرش که من اصلن اینرا نمی شناسم و خروس سه بار قوقولی قوقو کرد 
3 من کلن راه رفتنم ، خوردنم ، انتخاب موسیقیایی ام ، نگاهم به زندگی ، نگاهم به خودم از زعم اطرافیان و خانواده ام فحش ناموسی انگاشته می شود . من کلن مستراح رفتنم هم جدیدن که عوض شده ملقب به انسانی چسی شده ام . 
4 دربی رادیدم .  از نزدیک دیدم . سوئیشرت سبزمان را توقیف کردند . دربی را با دو پرسپولیسی رفتم . در جایگاه پرسپولیسی ها .  استقلال که گل زد من زیر کتم از خوشحالی فریاد می زدم . و انگش وسطم را نشان قرمزها دادم اما آنان ندیدند چون داشتند به من و برادران آبی ام فحش خارو مادر می دادند و سرشان گرم عربده کشیدن بود . من به این تنهایی عادت داشتم 
5عیسی یادم داد اگر فکر میکنی درست می اندیشی روی حرفت بمان . تنها بمان ، اما بمان و و بگذار زمان خودش قضاوت کند . بگذار آینده خودش بگوید که حق با تو بود و پرسپولیس سوراخ 


نظرات

Unknown گفت…
Cappuccino tu yakhchal chikar mikone?
Altajino گفت…
به FASAANEH :
همین دیگر . در این مملکت هیچ چیز سر جای خودش نیست !
reerra گفت…
کمی گیج شده ام از خواندن مطلبتان اما اشکالی ندارد چون من کلا گیج می زنم این هم روی همه این منگ بازی ها...
‏bita گفت…
وا!....

پست‌های معروف از این وبلاگ

آوخ چه کرد با ما جان روزگار

    این کاریکاتور را دیده بودی آره ؟ حال روز همیشه من است خب . دوباره اجرایش کردم تا دوباره ببینی تا یادم نرود کجای کارم و کجای دنیا ایستاده ام تک و تنها و جمع اضدادم و خسته نمی شوم از این تکرار پوچ و در هپروتم و خسته ام کلن . نهایت امیدواری است نه ؟ چند خط برایم بنویس . کی است این بابا که پارادوکس اش مرا کشته است لامصب + ;نوشته شده در ; 2009/3/12 ساعت;20:15 توسط;.:ALITAJADOD:.; |;

قبول، فحش کشدار بدهیم

آقا یاخانم مجری بی شرف صدا و سیما احترامن سلام علیکم . خواستم خدمتتان عارض بشوم که من هم دورانی چون تو بودم . همکارت بودم و قبول میکنم که بی شرف هم بودم . چون همان کاری میکردم که تو می کنی ، همانطوری می پوشیدم و ته ریش میگذاشتم که تو می پوشیدی و میگذاشتی ، همان چرندیاتی را می گفتم که تو میگویی. دیشب کفگیر ماکارونی را پرتاپ کردم طرفت و منزل را عصبانی کردم و مونیتور را ماکارانیویی (!)دلم خنک نشد زیاد ، اما حقت بود بس که مزخرف میگویی اینروزها . کاش مزخرف بود فقط . نمی دانم واقعن خیلی تمرین کرده ای که اینطور حیوان صفت بشوی و اخبار را با صدایی که ته حلقومت می اندازی آنطوری بگویی که اربابانت یادت میدهند یا کلن استایلت همینطوری است ؟ من زدم بیرون از آن ارگان وامانده هیچی نداره بی .. ( حذف به قرینه ناموسی ) . از گشنگی مردم ؟ نمردم که ، تازه وضع مالی و روانی ام بهتر هم شد . چه قدر خندیدم آنروزی که مدیر تولیدمان را سنگ روی یخ کردم و هنگام پخش زنده در برنامه حاضر نشدم و برنامه بدون مجری روی آنتن رفت و فردایش عذرم را خواستند امروز اما شادمانم که آنجا نیستم .  آقای مدیر تولید از حرص ماحتتش تبخال زد...
• -با تندی مشکلی نداری؟ -نه من واقعا غذای تند دوست دارم.  این سوال و جواب رایج بین من و آنهایی است فهمیده‌اند به بمبئی قرار است بروم.  برخلاف چیزهایی که شنیدم و خواندم بمبئ خوشبو و مهربان است. از هر دکان و دکه و دستفروشی بوی خوب عود می‌آید. حیوانات کنار آدمیزاد زندگی میکنند و هرکسی سرش به کار خودش و آتیش به انبار خودش است.  از روز اول دوست مهربانم فهد و گلناز همسر ایرانیش سخاوتمندانه پذیرایی‌ام کردند. اگر نبودند قطعا کلی تجربه‌ی هیجان انگیز در غذاهای هندی را از دست میدادم.  هاستلم در بمبئی چند خانه با خانه‌ی صادق هدایت فاصله دارد. خانه‌ای که هدایت شاهکارش بوف کور را در آن نوشت و به دلیل ممنوعیتش در همینجا در تعداد معدودی چاپ کرد. داخل خانه رفتم. درها و آدمها جدید شده بودند. نرده‌ی چوبی اما همان بود. به عادت جدیدم که دست رو اجسام میگذارم و حسشان میکنم، جای دست آن فوق‌العده‌ی نا امید را حس کردم که سیگار به لب میرود تا کنار اقیانوس هند به زن اثیری، لکاته، مرد خنزرپنزری و سایه‌اش فکر کند.. راستی در همسایگی من و هدایت اقیانوس هند است.  آدرس من در ...