شب جمعه اینجا شلوغ است .
امروز به شلوغی سالهای قبل نیست . شبهای جمعه مردمانی از روستاهایشان با اتومبیلهای دهه شست و پنجاه می آیند تا داف تور کنند . نمی توانند اما زورشان را می زنند . آن موقع ها که هنوز پلاکها نمره ایران نبود و نام شهرها پشت و رویش درج بود ، نامهای جالبی می دیدی . اوشکول تپه کوتول ، فچم سرا ، دارقوز آباد ممسنی ، گیله پوردسر و اینها.
حالا پشت این پلاکهای یکدست شده ایران استتار می کنند . خودشان اینطوری فکر می کنند لابد . یادم است همان قدیما اگر آقای خانه ، همسرش شناسنامه پایتخت داشت اتومبیل را بنام او می کرد تا پلاک تهران بشود . من این چیزها را نمی فهمم . از اتومبیل سر در نمی آورم . از خانه هم همینطور .الان یکی بگوید مثلن خانه ات چند متر است نمی دانم . سر در نمی آورم . بچه های همسن سالم بلد بودند از روی شماره اتومبیلها سال تولیدشان را بفهمند من بلد نیستم . جالب نیست برایم . حالا چی قرار بود بگویم یادم رفت . اوهوم :
شب جمعه یکی از همان اتومبیلها جلوی من ترمز زد. سه نفر داخلش بودند .یک خانم و آقای جوان و مردی جوانتر صندلی پشت. از من آدرس فلکه شهیدفیلان را پرسید . حالا تو ببین یارو دارد مرا سر کار می گذارد . آنهم منی که خود مقام دومی دارم در این رشته. فلکه شهیدفیلان همان جا روبرویش است . یواشکی پوزخند هم می زند لحجه اش را پنهان می کند : داداش فلکه فیلان کجاست ؟
نمی دونم !
ا تو مگه بچه اینجا نیستی
- نوچ نیستم
+ پَ بچه کجایی ؟ ( می خندند سه تایی یواشکی )
- ( خونسردانه و بی تفاوتانه ) من ؟ " اورنج کانتی "
بور می شود آرام دنده را جا میزند و می رود با دهان نیمه باز .
+;نوشته شده در ;2010/8/1ساعت;11:43 توسط;.:ALITAJADOD:.; |;
نظرات
آی بدم میاد از شوخی های بی مزه!از خنده های الاکی مسخره!بزنی تو دهن این آدما!آی بزنیشون!
تو این مملکت که نصف سال عزای مذهبی و نصف دیگه اش عزای ملی، تو سر و سینه زدن ثواب داره و شادی و خنده قباحت. دور از انتظار نیست مردمش واسه سرگرم شدن به انواع روش های دگرآزاری بیخطر و گاهن خطرناک رو بیارن.قبل انتخاب ات که خر گرامی هنوز از رو پل نگذشته و ابرهای سیاه اندکی از هم فاصله دارن دیدن داره این روش های کذایی !
ارنج کانتی رو خوب اومدین !
خوب کردی من که اینجور مواقع فقط شاید بغض کنم فکر کن ..
اورنج کانتی؟؟؟؟؟؟؟ جا قعطی بود؟
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
خواستم بگویم پنسل وانیا یا ماساچوست فکر کردم شاید در دهانم نچرخد خودم بیشتر ضایع بشوم :)
از تصور اون صحنه از خنده ریسه می رم
شیفتهی این "اوشکول تپه کوتول" شدم سرچش کردم تو گوگل لینک ِ وبلاگ ِ شما اومد فقطhttp://www.google.de/#hl=de&source=hp&q=%D8%A7%D9%88%D8%B4%DA%A9%D9%88%D9%84+%D8%AA%D9%BE%D9%87+%DA%A9%D9%88%D8%AA%D9%88%D9%84&btnG=Google-Suche&aq=f&aqi=&aql=&oq=&gs_rfai=&fp=65b9344fe89e49d0نکن بازی با روحیه ی لطیف ِ دختری که شاید ندیده علاقهمند به شهر ِ "اوشکول تپه کوتول" شود حتی:))
ای یه فاضی داد پستای تورو با یه اهنگ از حسین پناهی خوندمای حال داد !
ایول! خوب کردی!
سلامداشتم گذشته ی دورخود دور می زدم به تو رسیدم و نوشته ات را هم خواندم .ولی از اینکه پیدایت کردم لذت بردم . ایا قدمت ادمی لذت بخشه ؟ یا من راهو بی راهه میرم
كلن وضعيت داف تور كني كساد شده از وقتي كه دافها روشنفكر شده اند و ديگر با ماشين مدل بالا و ساعت طلا حال نمي كنند .. فعلن موفقيت با اهل هنر و كتاب است كه آن هم زحمت دارد و آنكه مي خواهد داف سريع تور كند وقت اين كارها را كه ندارد .. هه هه ..
راستي اين را كه خواندم ياد يك دهاتي افتادم كه دقيقن دوسالي مزاحم موبايلي من شده بود .. لحجه اش ميزد مال همان طرفهاي ممسني اينها باشد .. مي گفت از پاريس است !.. مي خواست با 206 نقره اي از پاريس يكراست بلند شود بيايد خواستگاري من .. من و دوستانم اسمش را گذاشته بوديم " پلنگ قلي " !.. كار يكي از رفقاي به وصال نرسيده قديم بود كه از زور خشم شماره تلفن من بيچاره را به تمامي قشر مستضعف و رنج كشيده تهران و حومه داده بود .. آن لحظه من هم حس تو را داشتم .. آخر من مقام اولي داشتم در اين مورد بخصوص يك زماني ناسلامتي .. ببين چقدر زور دارد .. نه ؟.. هه هه ..
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
:)
((: حالا فهمیدن اورنج کانتی کجاست ؟ شاید فکر کردن خوردنیه ؟
آدمایی رو که از خودشون و هویتشون و لهجشون فراریند درک نمیکنم...حالا کی گفته فقط لهجه تهرانیه که اصالت داره....تازه همونطور که شما در آخر گفتین بعضیها که خیلی احساس سطح بالایی بهشون دست میده به فارسی صحبت کردنم راضی نمیشن و همش تیکه های خارجی می پرونن!...البته این صفت الان تو ایرانیا خیلی بیشتر از مردم سایر کشوراست همون الینه شدن معروف!
نه ... من از این استعدادها ندارم ... اما اگه از من می پرسیدند می گفتم : سیمبره خاله!