می خواهی باور بکنی یا نکنی مساله این نیست . مساله این است که یک شب یک بابایی آمد - آنجایی که ما می رویم سر کوچه دو سه سیخ جیگر بگیریم اما به جایش زباله ها را ول میکنیم به امان خدا و بنده های نارنجی پوشش- با یک کیسه و پودر سفید رنگی خطی دایره وار کشید و رفت و دیگر هیچوقت هیچ گربه ای داخل آن دایره وارد نشد که نشد . آیا خاکستر جیکوب بود آن گرد سفید ؟
+;نوشته شده در ;2010/5/31ساعت;13:48 توسط;.:ALITAJADOD:.; |;
روزهای زیادی از کودکی تا همین امروز که نرم نرم دارد ۴۳ سالم میشود تنها، اندوهگین و در انزوا بودم. هربار به گذشته برمیگردم یادم میآید یک گوشه ساکتتری نشسته بودم. توی حیاط خلوت پشت خانه، توی اتاق، توی آن اتاق مملو از لباس مهمانیها، توی آیینه خیره به چشمهام، توی کارگاهم، گوشهی یک روستا، پشت مبل بزرگ خانه وقتی همه خواب بودند و مادر نبود و من همیشه بیدلیل گریه میکردم! گریه کردن به مثابه خود ارضایی و به مثابه مناجاتی چیزی بود. حالا نمیدانم دیر شده یا نشده. اما نه تنها نمیخواهم گریه کنم بلکه میخواهم خیلی آگاهانه برگردم پشت مبل سیاه، توی حیاط خلوت و سایر جاها، موسیوی کوچک گریان را در آغوش بگیرم و بگویم ببین نمیخوام بهت بگم قرار است اینگوهی که توشیم جای بهتری بشه اما باور کن اصلا ارزشش را نداره. میدونم قراره چی بشه، من از همونجا اومدم پیشت، اما ببین من من من من همیشه خدا کنارت هستم.. ما باهم این رو هم رد میکنیم .. موسیو تاجینو روز رحلت #یادداشت_های_پراکنده
نظرات
از آنجاییکه بنده طرفدار حقوق گربه ها هستم، این کار ناپسند و ناجوانمردانه ی آقا یا خانم جادوگر را محکوم می کنم. تکبیر.
سلاماز اینکه وبلاگ شما رو زیارت کردیم خوشحالیم (5000تومن نذر کردما D:)در این رابطه فقط میتونم بگم : ما زیــادی با فرهــنــگـــیم! باورکن ... :){من هم بصورت شخصی کاریکاتور میکشم اگه زیارت وبلاگ ما هم تشریف بیارید خوشحال میشم، نذورات شما پذیرفته میشود! :) }شاد زی...
سلامپودر سنبل طيب بوده يحتملچار سال پارسالا بيشتر از كارهاي خودتون ميذاشتين دريغ نكنين.لينكتون كردم
آقا این آهنگ اسمش چیه ؟
شانس نداریم کهآنا لوسیاش قسمت این و اونهخاکستر جیکوبش نصیب ما میشه
http://adambarfiha.com/?p=4999
نه. لاست ندیدم. اما انگشت حیرت گزیدم از مرام گربه های محل شما !(خیابون تختی نبود. خیابان فلسطین در تهران نام داشت؛ همون کاخ سابق!)
سلام علی . چطوری ؟ شاید گربه ها فکر کرده اند که آنجا دره است یا تله .راستی دوباره به وبلاگ من بیا.
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
حتمن
خیلی وقته میام وبلاگت و میرم بدون اینکه چیزی بگم..هردفعه گفتن چیزی قلقلکم (یا شایدم غلغلکم)داده اما ننوشتم... و اینبار بدجور وسوسه شدم و نوشتم گربه ها رو نمیدونم اما آشغال ها رنگ سفید اصلا بهشون نمیاد.... فک میکنم گربه ها از بی اصالتی آشغالی که دورش یک 0 سفید باشه ترسیدن... میان آشغال و گربه بودن همیشه فاصله ایست !! و این فاصله این بار گرد هر چیزی که سفید باشد...!!! وای.. موسقی وبلاگت چقدر آشناست.. خدای من .!! چی بود؟ موسیقی یه فیلم باید باشه !! دارم دیوونه میشم..چقدر آشناست... گاهی وقتی چیزی از ته ذهنت بیرون میپره و نمیتونی هیچ جوره به محیط اطرافت وصلش کنی دیوونه میشی.. و درمورد درک نشدگی : فک میکنم درک نشدگی به بهتر شدن بعضی چیزا کنار خراب تر شدن خیلی چیزای دیگه کمک کنه !!!! ستبر بمانی.. سلام !!!
سلام . خدا وکیلی مشغول الذمه (!)ای اگر به من نگویی ان پودر جادویی چیست و از کجا می توانم گیر بیاورم که حالم خراب است از دست گربه جماعت .
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
چه می خواهی از من ؟ به دوستانم خیانت کنم ؟هرگز :)
فکر کنم بعضی از آدما هم دور خودشون از این خاکستر جاکوبا میریزن راستی خوب همه که دارن میپرسن . بگین این موزیک چه فیلمیه دیگه ...
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
red ، کیشلوفسکی
حالا که به دوستانت خیانت نمی کنی ادرس بده چند دوست جدید برایت بفرستم . (پست اخرم درباره گربه است اگر حوصله داشتی بخوان )
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
خواندم :)
شک داریم پودر جیکوب تاثیری بر آن غریزه و اشتها داشته باشد. لابد گرد سگی بوداده بود.
I really like your special type of writing...