روزهای زیادی از کودکی تا همین امروز که نرم نرم دارد ۴۳ سالم میشود تنها، اندوهگین و در انزوا بودم. هربار به گذشته برمیگردم یادم میآید یک گوشه ساکتتری نشسته بودم. توی حیاط خلوت پشت خانه، توی اتاق، توی آن اتاق مملو از لباس مهمانیها، توی آیینه خیره به چشمهام، توی کارگاهم، گوشهی یک روستا، پشت مبل بزرگ خانه وقتی همه خواب بودند و مادر نبود و من همیشه بیدلیل گریه میکردم! گریه کردن به مثابه خود ارضایی و به مثابه مناجاتی چیزی بود. حالا نمیدانم دیر شده یا نشده. اما نه تنها نمیخواهم گریه کنم بلکه میخواهم خیلی آگاهانه برگردم پشت مبل سیاه، توی حیاط خلوت و سایر جاها، موسیوی کوچک گریان را در آغوش بگیرم و بگویم ببین نمیخوام بهت بگم قرار است اینگوهی که توشیم جای بهتری بشه اما باور کن اصلا ارزشش را نداره. میدونم قراره چی بشه، من از همونجا اومدم پیشت، اما ببین من من من من همیشه خدا کنارت هستم.. ما باهم این رو هم رد میکنیم .. موسیو تاجینو روز رحلت #یادداشت_های_پراکنده
(کارتونیست درک نشده سابق)
نظرات
سلام دوست عزيزوبلاگ مفيد و جالب و کاملي داري[نيشخند]نمرت 20 واقعا عالي به کارت ادامه بدهدوست عزيز اگه با تبادل لينک موافقي به من خبر بده تا لينکت کنمدر ضمن وبلاگ وبلاگي براي تمام کساني است که علاقه به GTA دارندماشين هاي ايراني و ماشين هاي خارجي و . . . و كلي اضافاتبه من سر بزن[نيشخند]
چقدر شصت پای خانمه باحاله !!!
به عنوان یه دختر ایرانی متنفرم ازش
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
صلوات ...
سلام.بنده آقای سئوالم.چه کسی در وبلاگ مسخره اش از دور کمر آقایش نوشته که اینقدر ناخوش احوالید؟دیمین سئوال...چه کسی از گلزار خوشش آمده قبل از تام کروز؟سیمین سئوال...چرا به بدبختی های جامعه علی دائی را نیفزوده اید؟...n امین سئوال؟ چرا بلاگتان این همه خوبی هایش به بی نهایت میل کرده؟؟؟
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
منظور از دور کمر یک جائی همان حوالی بود . بگردید پیدا میکنید جدیدن هم که از خودشان مینویسند 2- چی بگم والا ... 3- من علی دائی را دوست دارم و این جسارت و ایستادگی اش را همیشه ستوده ام اما جدیدن بد اخلاق شده !n : شما احتمالن لطف دارید !
هه هه .... عالی بود !... کارهای جالبی دارید ... هم تکنیکتون رو دوست دارم هم ایده هاتون رو ... می دونید ... شما مسخره نمی کنید ... نقد می کنید !... این به نظر من تفاوت یه کارتونیست باشخصیت و بی شخصیته با اجازه !... شما یه کارتونیست باشخصیت هستید ... از لحاظ ایده و کارتونهایی که دیدم .. من چیزی از کارتون و کاریکاتور نمی دونم و فقط نظر شخصیم رو به عنوان یک بیننده بیان می کنم .. موفق باشید و بیشتر کار بذارید اینجا ...
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
کم کم دارم "درک" میشوم انگار ...
خودت و اصلاً ناراحت نکن چون بی رقیبی!! باور کن !!
می تونستی جاهاشون و عوض کنی مثلاً دختره از پسره می پرسید دوست دخترت کی بوده وبعد پسره مثلاً می گفت: هدیه تهرانی یا نیکی کریمی!!!! چه می دونم یکی از این دوتا!! هر جور راحتی!! بعدشم باهاش قرار می ذاشتن!!میشه؟ جذاب تره ها!!!
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
فعلن که ایشان روی اعصاب معصاب بنده دارند با موتور گازی عبور میکنند ! بعدش هم کدام احمقی هدیه تهرانی یا نیکی کریمی را میگذارد می آید با این دختره سلیته دم خور می شود ؟ هان ؟
جدا از این حرفا کارت عالی و بی نظیر بود!! هر چند که هدفت بالا تر از این حرفا بود!
جدی؟ یعنی این دختره انقدراحمقه که گلزار و بگذارد و بیاید با این پسره .... دم خور شود؟!!! بهت پیشنهاد می کنم به این مورتو گازی کمتر گاز تزریق کن ....
علی جان قالب وبلاگت خیلی خوب شده..ممد رضا گلزار هم رقیب هیچ کس نباشه رقیب سرسخت یکی دو تا از پسرهای فامیل ماست!
والله مادرجون ما چندوقتی بود که با غور و تفکر در جماعت اناث ایرانی، به زن بودن خودمون شک کرده بودیم که الان اول صبحی به یقین تبدیل شد! پس چرا ما از این آقای گلزار به هیچ وجه خوشمون نمیاد؟! حالا خودمون هیچی... پس چرا آقامون(!) هیچ علاقه ای به جماعت بازیگر ندارن؟
جوون بودیم و جاهل. خاطر کسی رو میخواستیم ولی نه خیلی جدی. بهرحال با هم بودیم دیگه. این وسط یه دو هفته ای قهر افتاد. آخرش تصمیم گرفتم از خر شیطون بیام پایین: اول زعفرانیه-آصف قبل از اینکه برم دم خونه شون واستادم تا یه بسته سیگار بخرم. یه بی ام و هم زد کنار و از توش شاهرخ بیانی (هنوز لنگی نشده بود) پیاده شد. ما م که تاجی، تا اومدیم جمله ای، چیزی آماده کنیم واسه عرض ارادت، طرف رو دیدیم که از اون طرف ماشین اومد بیرون. کفمون برید! دچار پارادکس فلسفی شدیم! با اینکه خورده بود تو برجکمون -اونم بد جور- ولی اهل جار و جنجال نبودم. میدونستم که ارزشش رو نداره. اینجور مواقع اگه بخواد بره، خب میره دیگه. دعوا نداریم که. تازه رقیب عشقیمون (!) هم کم کسی نبود. شاهرخ بت فوتبالی دهه شسط بود. میشد یه جورایی به خودت ببالی! (اند غیرت!) ... روزگاری بود.حالا چه دخلی داشت به گلزار؟ خودمم نمیدونم.
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
پس این کارتون حدیث نفس شماست .لنگی را خوب آمدید !
شسط ---> شست!با یه خروار خجالت و بی آبرویی!!
حداقل گرایی(مینیمالیسم / Minimalisme) همیشه ایران به روز گذر کرد.http://www.hamisheiran.blogfa.com
نمی دونم چرا بازیگرای ایرانی اینقدر در پیت هستن!
بازگشت !