روزهای زیادی از کودکی تا همین امروز که نرم نرم دارد ۴۳ سالم میشود تنها، اندوهگین و در انزوا بودم. هربار به گذشته برمیگردم یادم میآید یک گوشه ساکتتری نشسته بودم. توی حیاط خلوت پشت خانه، توی اتاق، توی آن اتاق مملو از لباس مهمانیها، توی آیینه خیره به چشمهام، توی کارگاهم، گوشهی یک روستا، پشت مبل بزرگ خانه وقتی همه خواب بودند و مادر نبود و من همیشه بیدلیل گریه میکردم! گریه کردن به مثابه خود ارضایی و به مثابه مناجاتی چیزی بود. حالا نمیدانم دیر شده یا نشده. اما نه تنها نمیخواهم گریه کنم بلکه میخواهم خیلی آگاهانه برگردم پشت مبل سیاه، توی حیاط خلوت و سایر جاها، موسیوی کوچک گریان را در آغوش بگیرم و بگویم ببین نمیخوام بهت بگم قرار است اینگوهی که توشیم جای بهتری بشه اما باور کن اصلا ارزشش را نداره. میدونم قراره چی بشه، من از همونجا اومدم پیشت، اما ببین من من من من همیشه خدا کنارت هستم.. ما باهم این رو هم رد میکنیم .. موسیو تاجینو روز رحلت #یادداشت_های_پراکنده
(کارتونیست درک نشده سابق)
نظرات
با حال بود ... دمت گرمزت زیاد
خونه جدید مبارک...عجب موزیکی...:) آهنگ فیلم زندگی دوگانه ورونیکا بود که چند وقت پیش در موردش نوشتم...مرسی...خیلی آرامبخشه...در مورد کارهات هم خیلی دوستشون دارم...عالی ن...بذار برم لینکت رو درست کنم
ممنون شراگیم عزیز ...
میشه گفت خوبــــــــــه دیگه!
سلام :موافقم . متاسفانه برای بعضیها هر کاری میکنن زندگی براشون راحت نمیشه . موفق باشی
اولا.. خونه ی جدید مبارک .. ایشالله ویلا بخریدوما .. منم با این پست غم انگیز خیلی دلم می خواست گیاه خوار شم .. ولی به قول خودت این کباب ترش ( و البته باقالی پلو با گوشت ) اگه بذارن !!حیف که قصد ازدواج ندارم وگرنه همین جا سوگند یاد می کردم تو عروسیم خون هیچ حیوانی ریخته نشه ! ( همگی سالاد فصل با سس هزار جزیره)
سلام.خوبي؟من ديگه تو وبلاگ قبلي كار نميكنم خواستي يه سر به اين يكي بزن
سلام داداش گل خودم...خوبی؟؟مبارکه چه فضای قشنگی!بهت تبریک میگم عزیزم...نه نیومده برات که آف گذاشتم و توضیح دادم مگه نگرفتی؟
علی دلم می خواد گریه کنم...فقط همین....
علی . خانه ی نو مبارک . مطمئن باش از بلاگفا پشیمان نمیشوی ! سرویسی سبک واست و جای کار بسیار دارد . راجع به انتقال آرشیوت به بلاگفا : تا آنجا که من می دانم فقط پارسی بلاگ قابلیت انتقال مطالب دارد . البته نمی دانم . حتما راهی هست! از آقای بو ترابی برایت می پرسم . تو هم به وبلاگ شیرازی -مدیر بلاگفا برو . برایش نظر بگذار یا میل بزن و مشکلت را در میان بگذار . بعید می دانم یارو جوابت را بدهد! راجع به عزا هم نیم دانم چرا به صورت "عذا " نوشتی . اگه عمدی بوده . ممنون میشم علتش رو بگی . می خواستی تشابهش رو با غذا مطرح کنی؟ یا با عذاب بررسیش کنی . اگه هم سهوی بوده که خوب . اصلاحش کن رفیق .مواظب خودت باش
سلام خیلی قشنگ بود ،این جام خیلی قشنگه،موفق باشین
به علی یوسفی : فکر نمیکنم فرقی بکنه !
خوش به حال گوسفندها که تکلیفشون رو میدونن
در مورد نظرت تو وبم باید بگم کمتر کسی می تونه واقعیت پشت نوشته هامو بفهمه.امیدوارم گرفته باشیبازم میام.تو هم بیا.می بینمت...
کاریکاتوره هم قشنگ بود.جدی می گم.مرسیبازم میام.تو هم بیا.می بینمت...
منزل نو مبارک عزا یا عروسی چه فرقی می کنه وقتی قراره دیگه نباشیم؟(یاد فیلم دیپارتد افتادم اون جمله’ شاهکار اول فیلم که می گه: وقتی اسلحه ای طرفت نشونه گرفته شده دیگه چه فرق می کنه دزدی یا پلیس؟! )
سلام :من منتظر طرحهای زباتون هستم
می دونی اونایی که استفاده دوگانه دارن برای هر دو جا می رن
کاریکاتور های شما خیلی قشنگه واقعا زیباست و پر معنا.....اهنگ زمینه هم محشر و بسیار غم انگیزه مثل مفهوم کاریکاتورها.....