روزهای زیادی از کودکی تا همین امروز که نرم نرم دارد ۴۳ سالم میشود تنها، اندوهگین و در انزوا بودم. هربار به گذشته برمیگردم یادم میآید یک گوشه ساکتتری نشسته بودم. توی حیاط خلوت پشت خانه، توی اتاق، توی آن اتاق مملو از لباس مهمانیها، توی آیینه خیره به چشمهام، توی کارگاهم، گوشهی یک روستا، پشت مبل بزرگ خانه وقتی همه خواب بودند و مادر نبود و من همیشه بیدلیل گریه میکردم! گریه کردن به مثابه خود ارضایی و به مثابه مناجاتی چیزی بود. حالا نمیدانم دیر شده یا نشده. اما نه تنها نمیخواهم گریه کنم بلکه میخواهم خیلی آگاهانه برگردم پشت مبل سیاه، توی حیاط خلوت و سایر جاها، موسیوی کوچک گریان را در آغوش بگیرم و بگویم ببین نمیخوام بهت بگم قرار است اینگوهی که توشیم جای بهتری بشه اما باور کن اصلا ارزشش را نداره. میدونم قراره چی بشه، من از همونجا اومدم پیشت، اما ببین من من من من همیشه خدا کنارت هستم.. ما باهم این رو هم رد میکنیم .. موسیو تاجینو روز رحلت #یادداشت_های_پراکنده
(کارتونیست درک نشده سابق)
نظرات
خیلی جالبه . هرکدوم قیافه ی متفاوتی داره
کاش هر چند وقت یک بار دراثر برق رفتگی همت کنی و از این شاهکارات بکشی!!!
هنوز طعم خوش اون کاریکاتور که یارو رو ویلچر نشسته بود با آهنگ وبلاگت رو دارم میچشمبیچاره ماهی قرمز کوچولو!!!
خواندن متن ها سخت بودلطفا كمي با رزولوشن بالا تر آپ لود كنهر چند مي دانم سرعت وبت را پايين مي آورد
جالبه!ماهي سياهها كتاب «ماهيسياه كوچولو» را نخواندهاند و فكر ميكنند ماهي قرمزه آن را نخواندهاست.ماهي قرمزه كتاب «ماهيسياه كوچولو» را خوانده و فكر ميكند ماهي سياهها آن را خواندهاند.و اما نتيجه:- توي بركههاي كوچيك همه فقط فكر ميكنند.- قرمز يا سياه، امل يا روشنفكر همه مثل هم فكر ميكنند.- دو نتيجه بالا رو بعضيها باور ميكنند، بعضيها باور نميكنند.
از کسایی که خودشون و برتر از بقیه میدونن خوشم نمیادببخشید فقط همین
بعضی هاشون چه قیافه های عوضی ای دارن ... :(
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
نبین کی میگه ، ببین چی میگه !
حراج هنر مدرن معاصر "کریستیز" در دبی.فرهنگی که "خواسته ی زیادش" را در خلیج عربی پیدا کرد !برای تصاویر و قیمتهای حراج به لینک زیر مراجعه کنید : http://chelseaartgalleries.com/auctions/with?sale=C40
اگر كشتي انسانيت غرق شود ، همگي انسانها مقصريم ومحكوم به غرق شدنآياوقتي به هم دروغ مي گوئيم هرگز فكر كرده ايم كه با دروغ گفتن ازفضائل انساني دورمي شويم؟ براي گره گشائي مشكل خود به دروغ متمسك مي شويم ولي چرا غافليم كه مشكل گشاي حقيقي يعني آن خالق هستي ما را از دروغ گوئي منع فرموده اگر دروغ نگوئيم آيااو قادر نيست مشكل ما را حل كند ؟ آيادروغ گفتن ما به اين معني نيست كه به قدرت او شك داريم ؟وآيا صداقت وراستگوئي به معني توكل واعتماد ما نيست ؟ به نظر من اگر قصد ساختن و اصلاح عالم را داريم بايد در ابتدا ازانسانيت خودمان شروع كنيم آيا موافقيد ؟منتظر نظر وديد گاه شما در وب خود مي مانم موفق باشيد http:// dosttii.blogfa.com
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
ای بابا ...بی خیال حالا
خصوصی وچک کن لطفاً!!!
ببین هر چی گفتی هی چی نگفتم . به مقدسات توهین کردی دندون به جیگر گرفتم به مدرنیته ی جدید ایران و پیشرفت های شگرف مملکتی حتک حرمت کردی لاپوشونی کردم به گرونی و مشکلات دم دستی گیر دادی گفتم عیب نداره بابا این یارو تو هپروته . از دنیای خارجه تعریف و تمجید کردی و شدی شیپور چی بیگانه گفتم تلنگش در می ره خودش سرش به سنگ می خوره و می فهمه اما بالا بری پایین بیای توهیم به صمد بهرنگ رو جون خودم تحمل نمی کنم . آخه بابا با این مادرمرده بی نوا چه کار داری . دولت که می کوبدش ملت که می روبدش شما هم مجیزشو می گی ؟ ای داد ای بیداد آخه آدم مشکلش و به کی بگه ؟اون از اخوان بیچاره که شده در وطن خویش غریب این هم از ماهی سیاه کوچولو که حالا دیگه ! استغفرالله .دیگه هیچی نمی گم اصلا باهات قهرم تا قیامت