رد شدن به محتوای اصلی

معجزه ي سايلنت

ميدانم قسمتي از شما داستانهاي من و دخترم را ميدانيد و گاهي نگران ميشويد و گاهي از من حالش را ميپرسيد و سراغش را ميگيريد . راستش سال گذشته جدا از نگراني ما براي تهيه دارو- كه كمياب و ناياب شده- سال خوبي بود . چون شهرزاد توانست بعد از 9 سال چهاردست وپا راه برود . اين براي خودش هم خيلي عالي بود.تمام جاهايي كه دلش ميخواست برود اما ما حوصله اش را نداشتيم يا خسته بوديم كه ببريمش را الان بي منت ميرود و مي آيد و كشف و شهود ميكند و خوشحال است . دربهاي كشوي كابينتها را باز ميكند و داخلش را بهم ميريزد . ميرود اتاقش و برميگردد . ميرود دم در دستشويي و وقتي رسيد در ميزند كه يعني رسيدم و بياييد كمكم كنيد و جيشم دارد ميريزد. چيزي اگر روي زمين ببيند و آشغال تشخيصش بدهد بر ميدارد ميبرد مي اندازد توي سطل و از اينجور دلبري هاي ديگر .
اين چيزها را كه ميبينم خستگي ام در ميرود .
خاطرم است كه روزي آرزو ميكردم كه كاش بتواند بنشيند . تصور اينكه هميشه ي خدا يك گوشه خواب بود مرا ديوانه و افسرده ميكرد. اما حالا فكر ميكنم روزي بتواند راه برود و من به آرزويم كه قدم زدن با اوو كنارش است برسم . 
اينها را مديون كاردرمانگرش هستيم . او به خدا اعتقاد چنداني ندارد اما من معتقدم خدا اورا فرستاده براي ما و اين خودش يك معجزه است .



نظرات

‏ناشناس گفت…
همیشه خبرهای خوب خوشحال کننده هستند
Unknown گفت…
ما هم خدایی داریم بالاخره علی تجدد.. شادیت پردوام.
Unknown گفت…
اگر چه جمله پر اندوه و دردیم
یقین دانم کآخر شاد گردیم.

خوب می نویسی کارتونیست.
‏ناشناس گفت…
خیلی کار خوبی کردید این خبر را به ما دادید.من هم منتظر همان روز میمانم.روزی که خبر راه رفتن شهرزاد روی صفحه وبلاگتان خوشحالمان کند.
تبریکم را بپذیرید
‏ناشناس گفت…
منم از صمیم قلب تبریک میگم
حس الانتونو تجربه نکردم ولی میدونم که خیلی شیرینه
نسرین گفت…
خدا را شکر..ایشالله به ارزوتون هم میرسید

پست‌های معروف از این وبلاگ

آخه آقامه دوسش دارم ( یه یه یه یه نُنُر ! )

امشب که نه فردا عاشورا است یا تاسوعا ؟ من نمی دانم کدامیکی اولی است . حوصله ندارم به این چیزها فکر کنم .احترامتان سر جای خودش . عذا دار باشید یا عزا دار باشید . در عالم خودتان سیر کنید . خوشبحالتان اما بروید جان مادرتان توی خانه خودتان این کار را بکنید من می خواهم آلبوم جدید شاهین نجفی را گوش کنم که تازه دانلود کردم . این مرد بسیار موزیک وکلام زیبایی دارد اما خودش به شدت بی شخصیت و لمپن است . من رشتی ام مثل کامبیز وی او ای و احتمالن با انزلی چی ها مشکل باید داشته باشم . این انزلی چی ها هستند که مشکل دارند با همه . دعوا دارند کلن . توی خیابان الکی بهت گیر می دهند و گله ای میریزند سرت و با چاقو می زنندت حتی اگر حامله باشی . قدیمها که اینطوری بودند الان نمی دانم آدم شده اند یا نه ! باری، از این سر وصدا می گفتم .الان یک نواری گذاشته اند زیر پاساژ که من یک لحظه در خودم بودم دیدم صدای جیغ و داد می آید . یک آن فکر کردم مردم سوار بر سفینه شهر بازی شده اند اما داشتند عزاداری میکردند . یک یارویی با یک صدایی که عین فیلمهای پور.ن  بود حین حین حین حین میکند و مردم استقبال میکنند از این جست و خیز یک...

چگونه وبلاگ نویس حرفه ای شویم

 یاوقتی از حرفه ای بودن حرف Ù…ÛŒ زنیم از Ú†Ù‡ چیز حرف Ù…ÛŒ زنیم یا هرچی اصلن 1 .روشنفکر باشید . تلویزیون نبینید Ùˆ یا اگر دیدید به کسی نگویید . از تلویزیون بدبگویید . فوتبال ورزش عوام است . شما نباشید . پوپولیست نباشید .    طرفدار هیچ تیمی نباشید حتی اگر روی شرتتان نوشته اید ( شما کهنه ØŒ تولیدی) قلب بوئین زهرا به عشق پرسپولیس Ù…ÛŒ تپد . 2 کامنت نگذارید توی وبلاگ دیگران Ùˆ این را تویجای جای وبلاگتان بگنجانید Ú©Ù‡ اینگونه اید . بگویید اگر هم کامنتی دیدی مال دیگریاست . شل سیلور استاین قبل از اختراع وبلاگ در کتاب مقدسش گفته بود یکنفر آمده استپوست مرا دزدیده Ùˆ اگر دیدی توی Ø®Û...

آخه آقامه دوسش دارم ( یه یه یه یه نُنُر ! )

امشب که نه فردا عاشورا است یا تاسوعا ؟ من نمی دانم کدامیکی اولی است . حوصله ندارم به این چیزها فکر کنم .احترامتان سر جای خودش . عذا دار باشید یا عزا دار باشید . در عالم خودتان سیر کنید . خوشبحالتان اما بروید جان مادرتان توی خانه خودتان این کار را بکنید من می خواهم آلبوم جدید شاهین نجفی را گوش کنم که تازه دانلود کردم . این مرد بسیار موزیک وکلام زیبایی دارد اما خودش به شدت بی شخصیت و لمپن است . من رشتی ام مثل کامبیز وی او ای و احتمالن با انزلی چی ها مشکل باید داشته باشم . این انزلی چی ها هستند که مشکل دارند با همه . دعوا دارند کلن . توی خیابان الکی بهت گیر می دهند و گله ای میریزند سرت و با چاقو می زنندت حتی اگر حامله باشی . قدیمها که اینطوری بودند الان نمی دانم آدم شده اند یا نه ! باری، از این سر وصدا می گفتم .الان یک نواری گذاشته اند زیر پاساژ که من یک لحظه در خودم بودم دیدم صدای جیغ و داد می آید . یک آن فکر کردم مردم سوار بر سفینه شهر بازی شده اند اما داشتند عزاداری میکردند . یک یارویی با یک صدایی که عین فیلمهای پور.ن  بود حین حین حین حین میکند و مردم استقبال میکنند از این جست و خیز یک...