رد شدن به محتوای اصلی

واسه تلطیف فضا

اگر یکنفر همانجای زمین که ایستاده زمین را سوراخ کند و برود پائین ، وقتی از آن طرف دنیا بیاید بیرون با پایش می آید بیرون یا با سرش ؟

+;نوشته شده در ;2010/12/19ساعت;19:43 توسط;.:ALITAJADOD:.; |;

نظرات

Parnian گفت…
یکشنبه 28 آذر1389 ساعت: 20:53

cool weblog !
فسانه گفت…
یکشنبه 28 آذر1389 ساعت: 22:47

محض اطلاع: هیچوقت بیرون نمی آید!
حامد گفت…
یکشنبه 28 آذر1389 ساعت: 22:58

تیتر قبلی قشنگتر بود!!!
بهاره گفت…
یکشنبه 28 آذر1389 ساعت: 23:13

بلی. اگر نپکد قبلش
پریسان گفت…
یکشنبه 28 آذر1389 ساعت: 23:29

چم
میراکل گفت…
دوشنبه 29 آذر1389 ساعت: 0:13

این از بزرگترین سوالات زندگیه منه! بچه که بودم ساعتها میشستم و بهش فک میکردم.
محمد گفت…
دوشنبه 29 آذر1389 ساعت: 0:13

اگه یکی اون طرف منتظرش باشه؛ با سر / برای تلطیف بیشتر !
gleam گفت…
دوشنبه 29 آذر1389 ساعت: 0:26

تلطيف شديم!اگه اون تو نچرخه با پا مياد. اگه بچرخه با سر مياد. حتي ممكنه از پهلو بياد. اگه جا نشه بايد تا بشه كه بياد. البته بستگي به قطر سوراخ هم داره. اگه به همون باريكي توي تصوير باشه قاعدتاً قابليت هيچ جنبشي براي شخص فرورفته نيست و با پا مياد بيرون. اما اگه گشادتر باشه بستگي به جاذبه داره. ولي اگه جاذبه از اون وسط باشه، ديگه نمياد بيرون، همون جا نگهش مي‌داره. ها؟تو عمرم اينقدر فكر نكرده‌بودم! جواب داره حالا؟
هیچ گفت…
دوشنبه 29 آذر1389 ساعت: 0:51

اقا ما بگیم؟؟!!آقاااااااااااااااا .... مااااااااااااا .... ما بگیم!!؟؟؟آقا با سرش میاد بیرون...دروغ گفتم؟؟؟؟؟
reerra گفت…
دوشنبه 29 آذر1389 ساعت: 1:45

با هر چی اول رفته تو با همون میاد بیرون.
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
با خلوص نیت !
هدیه گفت…
دوشنبه 29 آذر1389 ساعت: 5:47

سلام من اینجا رو دوست دارم با اجازه لینکتون میکنم.
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
:)
فیزیکدان گفت…
دوشنبه 29 آذر1389 ساعت: 9:43

اصلا نمیاد بیرون هی نوسان میکنه به خاطر نیروی جاذبه ی زمین. وقتی رسید اون ور دوباره برمیگرده میاد این ور. ابن مساله رو تو مکانیک تحلیلی 1 داشتیم رشته ی فیزیک. البته سال 77 من اینو خونده بودمش.
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
بعدن اگه از مرکز نباشه فقط چی ؟
لیلا گفت…
دوشنبه 29 آذر1389 ساعت: 10:47

در هر حالتی با سر میاد بیرون. (البته اگر نظریه علمی فیزیکدان رو در نظر نگیریم)
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
چرا ؟ وقتی از یه سوراخ به اندازه عرض بدنش ( مث معدن چیای شیلی ( شیلی بود ؟ ) بره داخل با پاش بعدن اونور با سر میاد بیرون ؟ الان خودتو تصور کن که داری اینکارو می کنی !
.... گفت…
دوشنبه 29 آذر1389 ساعت: 11:19

بحث علمیه یا تخیلی؟اگه با پا بخواد بیرون بیاد باس سزارین کنن زمینو..
ساناز گفت…
دوشنبه 29 آذر1389 ساعت: 12:24

تا حالا انقد بی نتیجه فکر نکرده بودماما به احتمال قوی ما ملاجش میاد بیرونبلینکمت ایا؟!
آنا اجلال گفت…
دوشنبه 29 آذر1389 ساعت: 16:25
عسل گفت…
دوشنبه 29 آذر1389 ساعت: 17:39

هم با پا و هم با سر.مگه اینکه یه کدوم از اینا رو اون تو جا گذاشته باشه!
بهاره گفت…
دوشنبه 29 آذر1389 ساعت: 18:14

با سرش می یاد بیرون چون با سرش هم می ره تو دیگه...اول که پاش رو نمی بره. و از اون طرف هم که می یاد بیرون با سرش می یاد بیرون ولی نه رو به پایین که رو به بالا چون اون هرچند خودش توئه و نمی فهمه ولی اون بیرون شرایط فیزیکی و قانون جاذبه برعکس وری که رفته تو عمل می کنه که باعث می شه اونجا هم درست همه روی زمین راه برن نه برعکسی بیفتن تو فضا./ خیلی که سعی کنی منطق بیاری برای یک سوالی که اساسا غیرمنطقیه لابد یک همچین چیزی می شه که من کردم!
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
شما مگه می خوای بپری ته چاه که با سر میری توش ؟ اتفاقن خیلی ام منطقیه میگی نه امتحان کن :)
paizeeboland گفت…
دوشنبه 29 آذر1389 ساعت: 22:3

DorooooooooooooooooooooooooooooooooooodBastegi dare aghaaaaaaaaaaaaaBastegi dare aval ba paye rast dokhol karde bashe ya paye chap? Albate estesna'ati ham hast... inke shayad ba sar dokhol karde ke hokmesh bayad tafsir beshe
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
:)
وحید(وب گپ) گفت…
سه شنبه 30 آذر1389 ساعت: 1:26

سلام.لطفا اگر امکان هست به این لینک تشریف ببرید.در یک نظر سنجی شما را کاندید کرده اندhttp://webgap.blogfa.com/post-503.aspx
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
از همینجا اعلام می کنم من برنده واقعی هستم و اگر غیر این شد تقلب صورت گرفته !
....... گفت…
سه شنبه 30 آذر1389 ساعت: 12:43

البته هرچی آقا بگن!!
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
بله بله :)
لعبت گفت…
سه شنبه 30 آذر1389 ساعت: 15:32

مرررسی واقعا این تلطیف ضروری بودپاینده باشید و یلداشبتون هم مبارک
تارا گفت…
سه شنبه 30 آذر1389 ساعت: 19:22

من ترجیح میدم بیگدار به آب نزنم روی زمین بهتره اینور و اونورش فرق نمیکنهیلدا مبارک
خاتون گفت…
چهارشنبه 1 دی1389 ساعت: 9:50

وارونه میاد بیرون!!!
زهرا گفت…
جمعه 3 دی1389 ساعت: 0:39

بیرون نمی آیند جز به فرمان مقام م......!!!
soraan گفت…
جمعه 3 دی1389 ساعت: 17:14

جالب بود - مرسی من البته تو امید20 دیدمدمت حسابی گرم
مکتوب گفت…
چهارشنبه 8 دی1389 ساعت: 18:47

با سر میاد بیرون . چون از اونور که میاد بیرون سربالاییه . اسمش روشه !!!

پست‌های معروف از این وبلاگ

یادداشتهای پراکنده

  روزهای زیادی از کودکی تا همین امروز که نرم نرم دارد ۴۳ سالم میشود تنها، اندوهگین و در انزوا بودم. هربار به گذشته برمیگردم یادم می‌آید یک گوشه ساکت‌تری نشسته بودم. توی حیاط خلوت پشت خانه، توی اتاق، توی آن اتاق مملو از لباس مهمانی‌ها، توی آیینه خیره به چشمهام، توی کارگاهم، گوشه‌ی یک روستا، پشت مبل بزرگ خانه وقتی همه خواب بودند و مادر نبود و من همیشه بی‌دلیل گریه میکردم! گریه کردن به مثابه خود ارضایی و به مثابه مناجاتی چیزی بود. حالا نمیدانم دیر شده یا نشده. اما نه تنها نمیخواهم گریه کنم بلکه میخواهم خیلی آگاهانه برگردم پشت مبل سیاه، توی حیاط خلوت و سایر جاها، موسیوی کوچک گریان را در آغوش بگیرم و بگویم ببین نمیخوام بهت بگم قرار است این‌گوهی که توشیم جای بهتری بشه اما باور کن اصلا ارزشش را نداره. میدونم قراره چی بشه، من از همونجا اومدم پیشت، اما ببین من من من من همیشه خدا کنارت هستم.. ما باهم این رو هم رد میکنیم .. موسیو تاجینو روز رحلت  #یادداشت_های_پراکنده
• -با تندی مشکلی نداری؟ -نه من واقعا غذای تند دوست دارم.  این سوال و جواب رایج بین من و آنهایی است فهمیده‌اند به بمبئی قرار است بروم.  برخلاف چیزهایی که شنیدم و خواندم بمبئ خوشبو و مهربان است. از هر دکان و دکه و دستفروشی بوی خوب عود می‌آید. حیوانات کنار آدمیزاد زندگی میکنند و هرکسی سرش به کار خودش و آتیش به انبار خودش است.  از روز اول دوست مهربانم فهد و گلناز همسر ایرانیش سخاوتمندانه پذیرایی‌ام کردند. اگر نبودند قطعا کلی تجربه‌ی هیجان انگیز در غذاهای هندی را از دست میدادم.  هاستلم در بمبئی چند خانه با خانه‌ی صادق هدایت فاصله دارد. خانه‌ای که هدایت شاهکارش بوف کور را در آن نوشت و به دلیل ممنوعیتش در همینجا در تعداد معدودی چاپ کرد. داخل خانه رفتم. درها و آدمها جدید شده بودند. نرده‌ی چوبی اما همان بود. به عادت جدیدم که دست رو اجسام میگذارم و حسشان میکنم، جای دست آن فوق‌العده‌ی نا امید را حس کردم که سیگار به لب میرود تا کنار اقیانوس هند به زن اثیری، لکاته، مرد خنزرپنزری و سایه‌اش فکر کند.. راستی در همسایگی من و هدایت اقیانوس هند است.  آدرس من در بمبئی: هاستل پانادا بکپک

یادداشت‌های پراکنده

  از نظر من تنها دو فصل وجود دارد. فصل سرد و فصل گرم.   اما چند روز کوتاهی بین این دو فصل است. نه گرم و نه سرد. سبز و تنها. روزهایی برای سفر به خاطرات. گویی طبیعت میخواد تورا یاد کودکیت بیاندازد و ملقمه‌ی عطرها تورا هر روز که نه، هر دقیقه به خاطره‌ای میکشاند.  از نظر من بهشت جاییست که تو با هر عطر یاد خاطره که نه، به همان خاطره خواهی رفت #یادداشت_های_پراکنده  موسیو