ببین من اساسن از یک سری چیزها بدم می آید سر سفره یادش بیوفتم . فقط اگر یادش بیوفتم حالم بد میشود فکر کن اگربا صدای بلند نامشان راببری آخر وعاقبت اش دیگر به گردن خودت است و بی خود مرا تقصیر کار ندان و کلن فرا فکنی نکن .. میخواهی بدانی آن چیز ها چی چی است . بگم ؟ پس گویا واقعن باید بگم ...
من کلن از تُف بدم می آید . وقتی یاد این می افتم که توی پیاده رو چی دیدم سر صبح نهار و شام کوفتم می شود . من همیشه سر به زیر بودم همین چیزها را در پیاده رو دیدم که سر به هوا شدم . و دیگری استفراغ است .. اگر خیلی غلیظ می گویم اینهارا به این خاطر است که پی ببری از چی متنفرم والا که بی ادب و بی نزاکت نیستم می توانستم بگویم آب دهان و حالت تهوع یا هر چی اما میخواهم برایت بازی زیر پوستی بکنم تا عمق فاجعه را درک کنی .
حالا من چه تقصیری دارم وقتی توی مهمانی اون آقاهه که موقع حرف زدن صورت آدم را به طور دیمی تف مالی میکند وقت شام جلوی من نشسته است و حالا بعد از این همه مدت که آب از آسیاب افتاده یاد رای اش افتاده و با تمام وجود می خواهد پسش بگیرد و تمام پُلتیکش را جز به جزء تعریف میکند برای من ؟ من مقصرم که با دهان پر می خواهد ثابت کند خس وخاشاک نیست ؟ من مقصرم که دوست ندارم وقتی می گوید خسو خاشاک تویی و الخ با اتمام هر قافیه مصرع شعر یک دانه برنج شلیک میکند سمت بشقاب من ؟ حالا همه اینها به کنار تقصیر من چیست وقتی ماست و بورانی از لبش آویزان شد و به ریشش چسبید هیچکس ندید و نفهمید اما من که پریدم رفتم دسشوئی بالا آوردم همه شنیدند همه فهمیدند ؟
+;نوشته شده در ;2009/7/16ساعت;11:22 توسط;.:ALITAJADOD:.; |;
نظرات
حالت تهوع..... زیبا بود ولی منم خودم یاد این چیزا افتادم قول میدم نه ناهار بخورم نه شام
می گم این نوشته بار فلسفی ای، سیاسی ای، چیزی داشت ، یا صرفا خاطره ای گوارشی - اخلاقی بود ؟
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
خاطره بود
عنوان خوبی واسه ش انتخاب کردی . ببخشید،ولی خیلی خندیدم بهت
حال وروزتو درک می کنم بخصوص که من زیادی تو این قضیه حساااااااااسم
اينه كه ميگن هميشه چتر تورنسل همراهت باشه.
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
چی هست این ؟
پست قبلت فوق العاده بود
در مورد تف موافقم ولی نه اینکه دیگه نتونم غذا بخورم،بلکه کلا از ذات این حرکت بدم میاد،بی شرفیه به نظر من.تهوع هم که عمدی نیست بابا! البته مشمئز کننده هست ولی عمدی که نیست...منم با دیدن جنازه حال تهوع میگیرم ولی این یارو که عمدا نمرده!!جدا با دیدن ماست و بورانی آویزون به ریش یارو حالت به هم خورد؟صحنه زشت و زننده بوده ولی نه انقدر!(به نظر من البته)
اول فکر کردم قیافه ی ا.ن. رو تو تلویزیون میدیدین که اینجوری شدین !! البته من وقتی اونو میبینم بدتر میشم
اه.....خوب شد این پستتو موقع ناهار و شام نخوندم!انقدر خوب توصیف کردی که الآن منم همون تهوع رو دارم
فکر نکردی چرا اینطور شده؟ اون که مادر زادی یا از اول زندگیش اینطور نبوده. وقتی داری ناهار یا شام می خوری به جنازه های بی گناه هم فکر کن. به اینکه حقت ضایع شه و بگن خس و خاشاکی و بودید و اهمیتی نداری. به این فکر کن که دایم تحقیر شی. وبلاگتو می خونم بعید می دونم آدم کوتاه فکری باشی. پس قدرت فکر کردن داری. به همه اتفاق های پیرامونت فکر کن اونوفت حتما رو سفره شام یا ناهار خودت روی خودت بالا میاری.
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
روز جمعه ای برو پارکی چیزی یک هوایی بخور ... براتون خوبه
چقدر رنگ و روی نوشته هایتان زیباست...
تلخ بود اما واقعی...منظورم این پست نیست...تا حدودی که وبلاگتونو خواندم(یعنی فعلا تا خرداد87)...بازم میبینمتون....حتما...
آپدیت چه خبر؟؟؟؟؟؟
آه ! منم اینجوری ام .همین الان با خوندن مطلبت و تصورش عقم گرفته!من اگه پیرمرد یا پیرزن هم سر میز غذا باشه نمی تونم غذا بخورم! میدونم بده ولی از بچگی این عادت رو داشتم ! اگه صحنه ای رو هم توی خیابون ببینم تا چند روز ناخودآگاه وقت غذا یادش میفتم و غذا کوفتم میشه ! لعنت!
ولی من هیییییییییییچ حالم به هم نخورد! اصلا! قبلنا چراها! ولی بس که تو این خوابگاه خراب شده این دوستای بی نزاکت ما غذاها رو به چیزهای خیلی وحشتناک تر از این چیزا تشبیه کردن(مثلا یه نمونه قرمه سبزی رو میگفتن انگار اردک ریده!! و الخ..!) ،ما هم اولش یه کم اخ و اوخ کردیم و بعد همه مسخره مون کردن چقدر سوسولی و همه هی می زدند زیر خنده، مام که گشنه! اصولا خودمون شدیم یکی مثل همونا!
میتونم بپرسم چرا برای توصیف این آدم منفور و بی نزاکت یکی از سبزها را مثال زدید؟ میدونم که همه جور آدمی در زیر مجموعه یک عقیده ملی قرار می گیرند. اما حالا که به قدرکافی از سوی "دیگران" مورد عتاب و خطاب قرار می گیریم، بهتر نیست حداقل خودمان از خودمان بیشتر حمایت کنیم.اگر پست های قبلیتان را نخوانده بودم تصور می کردم از گروه مقابل هستید که به این شیوه قصد نمایش دادن بی فرهنگی این قشر مطالبه گر، را دارید.
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
گمان میبرم این نوع برداشت فقط از ذهن یک نفر که توهم توطئه دارد بر می آید . آستانه تحملتان را بالا ببرید .
خب، مرسی واقعا چون من الآن گشنه م بود و اصلا حال اینو که برم یه چیزی برای خودم درست کنم نداشتم و الآن اشتهام به طور کامل کور شد!
خب تقصیر ما چیه که وقتی این پستو می خونیم که مامان محترم صدامون می زنه :غذاااااااااااا حاضره ؟؟؟تا چند وقتم همه اش یادت باید بیوفتیم ؟؟؟ و غذا نخوریم ؟؟؟؟؟؟
یه ذره دیگه ادامه می دادی ماهم باید یه اجابت مزاجی می کردیم.البته این نوع حساسیتا خوبه وقتی حالت از خودت بهم می خوره نمی دونی باید چکار کنی
لینکتون میکنم.البته با اجازه
ذهن صافی داری.یه بارم جوون بودم اون وقتا. استادمون سر کلاس من ناشتا بودم اول صبحی .آب دهنشو قورت داد. من عق زدم!میفهمم دردتو.
ما ایرانی ایم، هوار هوار اطلاعات، دنیا دنیا کارشناس سیاسی و انرژی ناشی از بیکاری که گویا مستقیم به فک منتقل می شود ...باید بسوزیم در حسرتِ 1 دقیقه سکوت اجنبی ها که هیچ گاه فلسفه اش را درک نکرده ایم ... باید بسوزیم از اینکه ملت سیاسی و همیشه در صحنه ی ایران بحثشان همیشه به "گور بابای همشون" ختم میشه...
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
؟
امروز،مردهای ما نه نامی دارند و نه جایی..مردها شاید آواره اند..شاید مقطوع النسل..و شاید..