رد شدن به محتوای اصلی

love city

کلیک کنید

پ.ن: از سری بازسازی ها

+;نوشته شده در ;2008/12/22ساعت;19:37 توسط;.:ALITAJADOD:.; |;

نظرات

احمد آزادی گفت…
دوشنبه 2 دی1387 ساعت: 20:16

سلام بی دلیل به یاد این شعر سیلویا پلات افتادم عشق شبیه سایه است سرد و خاکستری با این حالمن عاشقمشاد و پاینده باشی
خودنویس گفت…
دوشنبه 2 دی1387 ساعت: 21:56

سلام.خیلی قشنگ و خوش رنگ و لعاب بود؛ البته این رو می دونم که سیاه و سفید بود؛ ولی از نظر من سیاه و سفید از بهترین رنگ ها هستند.منو یاد فیلم Dark Knight انداخت. فضای شهر یه جورایی شبیه Gotham city بود. خلاصه بگم که خیلی قشنگ بود.
اسپایدرمرد گفت…
سه شنبه 3 دی1387 ساعت: 14:40

علی این اجراهای جدیدت خیلی قشنگتر از قبلی هاست!! چون قبلا دیدم نظری نمیتونم بدم ولی خیلی قشنگ شده..!
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
ممنون . در ضمن امانتی شما حاضر است . رنگی یا سیاه سفید ؟
ایرانی نامه گفت…
سه شنبه 3 دی1387 ساعت: 17:45

good!
Mahyar گفت…
سه شنبه 3 دی1387 ساعت: 17:57

Salam ali ,midoonestam kar dorostiamma na enghadraz piaderou peidar kardam:)movaffagh bashi
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
mer30 :)
افرا گفت…
سه شنبه 3 دی1387 ساعت: 20:15

عشق زوری هم ارزش مردن، کشتن و به جهنم رفتن را دارد؟ این آقا که به نظر خوشحال نمی آید.
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
عشق که زوری نیست . چیز دیگری است ، تحمل است . این آقا دستش توسط قلبهای سنگی دچار "جر" خوردگی موضعی شده است . به دنبال چتر باشید[ آیکون سهراب سپهری اینا :) ]
عمو هومن گفت…
چهارشنبه 4 دی1387 ساعت: 5:44

حاجی نظرت را در وبلاگ خود نویس خواندم خیلی حال کردم ... به نظر من آب و لعابش بده بذار تو وبلاگ خودت خیل حرف توشه و خیلی تکه ... در مورد اکتور های مونث ...
گفت…
چهارشنبه 4 دی1387 ساعت: 14:7

جر خوردگی موضعی می شود دیگر.مگر جر خوردگی عمومی هم داریم؟
روزنامه گفت…
پنجشنبه 5 دی1387 ساعت: 9:25

اجرای قبلی رو بیشتر دوست داشتم . یه جوری فارغ از زمان و مکان بود.
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
نظرتان کاملن محترم . اما من دیگر نمی خواهم کارهایی بکشم که در بی مکانی و بی زمانی و بی هویتی میگذرد . از نگاه کردن به کاریکاتورهایی که خلاء ( درسته دیگه منظورم توالت نیستا !) میگذرد هم یک جوری میشوم . من حالا میتوانم پای کارم بایستم و توضیح بدهم که این آقا ( یا خانم ) کیست . از کجا آمده ، چرا آمده . چی چی میخواند و چکاره است .
سمیرا گفت…
پنجشنبه 5 دی1387 ساعت: 10:26

چه بارانی می بارد
الهام گفت…
پنجشنبه 5 دی1387 ساعت: 17:9

می ترسم نظر بدم... یا بداخلاق نصیبم شود یا از این آیکون های سبز در حال ترکیدن!!!اما خودمانیم ازش خوشم آمد... کاش چتر نداشت و له می شد زیر بار این همه قلب...
پنجشنبه 5 دی1387 ساعت: 23:44

سلام آقای تجددبا عرض تریک به خاطر کارهای زیباتون باید بگم خوشحال میشم با هم تبادل لینک داشته باشیم تا من بتونم از نظراتتون استفاده کنمممنون
Drago گفت…
جمعه 6 دی1387 ساعت: 16:29

مرسي.حوصله لوس بازي ندارم پس لوس نميشم.منتظر پست هاي بعدي هستم.
کاغذ کاربن گفت…
شنبه 7 دی1387 ساعت: 8:37

مي ميرم واسش!مي ميره واسم؟واسه کسي بمير که واست بميره!پس اصلا چرا واسه کسي بميريم وقتي اونم مي ميره؟!!ولن کن بابا!کـ ...(بييييييييييب) لَـق ِ عشق!!!
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
میکشم برات { آیکون ..(بیـــــــــــــــــــــــــــب)...}
شنبه 7 دی1387 ساعت: 15:59

سلام. کار قشنگی است.البته من اجرای قبلی اش رو ندیده بودم. با دیدن این کار این شعر در ذهنم تداعی شد: "از خانـقـاه چـشـم تـو یاهـــــــــو تمام شد /ما را نـفــس بُــریــد و هیــــــاهو تمام شدخط خورد عکـــس روی تـــــــو ازذهـن آینه/ ترجــیع یار و شانــــه و گیـــسو تمام شـدآن سیبِ گونـــــه های تو را مـوریانه خـورد/وان چشم های باکــــــره ، بانو! تـمام شداز لا بـــــه لای قصّـــــــه ی مـادر بزرگ ها/ یک گــلّـه گــرگ آمـــد و آهـــــو تمام شـدهمــراه این قبــیله ، مُــؤذّن بــه خـواب زد/در شهر بی نماز ، خـــدا کو؟ تـمام شد! از عشق می نویسم و خواننده های مـن /هی تلخ می شوند که : خالو! تمام شد" (البته بهتر بود که می گفت : که هالو تمام شد)شعر نقل از وبلاگ حبیب حسن نژاد http://www.habib121.blogfa.com/شاد باشید.
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
ممنون
روزنامه گفت…
یکشنبه 8 دی1387 ساعت: 11:58

نظر شما هم کاملا محترم و متین و منطقی. دارم خیلی به این استدلال با مکانی و با زمانی فکر می کنم. منطقیه، اما نمی چسبه. شاید چون صراحت در هنر رو دوست ندارم. فکر می کنم هویت هنر نه از زمان و مکان، که از خود مفهوم به وجود می آد .
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
قبول اما . کدام صراحت ؟ اینجا آرمانشهریست که دوست دارم کسانی را که خلق میکنم در آنجا قرار دهم .در پیاده روی سنگ فرش شده و خیس مادرید ، کافه ای در سن میشل و یا خانه ای که کودکی ام آنجا گذشت . انسانهای بی هویت در کارهایی همکاران جوانم را دوست ندارم . اصلن معلوم نیست از کجا یکهو آمده اند . من می خواهم هر کارم یک فریم باشد از زندگی آن شخص. نمی خواهم اینها را در خلاء رهایشان کنم . احساس مسئولیت میکنم . من حالا می توانم بنشینم و از روی لوازم خانه " رافائل " یک ساعت با شما در باره علت خودکشی اش حرف بزنم شما را شیفته شخصیتش بکنم . از نظر من کاریکاتور بدون این جزئیاتش مانند چلو کباب بدون مخلفات است ! من خشک و خالی اش را دوست ندارم :)
نگار گفت…
یکشنبه 8 دی1387 ساعت: 13:4

سلام دوست منمطالب رو خوندم و خيلي خوشم اومداگه اجاره بدي لينكت كنمبهم سر بزن
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
ممنونم
عباس ناصری گفت…
دوشنبه 9 دی1387 ساعت: 3:29

سلامممنون که یادم بودیجات خالی بود جشنواره مااینبار حتما شرکت کن.راستش ارزت ادرس و تلفن نداشتم وگرنه حتما خبرت میکردم/خالا تو نظرات خصوصی یه تلفن و ـدرس واسه روز مبادا واسم لطف کن بذارممنون
ديدار گفت…
دوشنبه 9 دی1387 ساعت: 11:50

انگار فهميدمش..و انگار امروز كلا روز خوبي نيست.

پست‌های معروف از این وبلاگ

آخه آقامه دوسش دارم ( یه یه یه یه نُنُر ! )

امشب که نه فردا عاشورا است یا تاسوعا ؟ من نمی دانم کدامیکی اولی است . حوصله ندارم به این چیزها فکر کنم .احترامتان سر جای خودش . عذا دار باشید یا عزا دار باشید . در عالم خودتان سیر کنید . خوشبحالتان اما بروید جان مادرتان توی خانه خودتان این کار را بکنید من می خواهم آلبوم جدید شاهین نجفی را گوش کنم که تازه دانلود کردم . این مرد بسیار موزیک وکلام زیبایی دارد اما خودش به شدت بی شخصیت و لمپن است . من رشتی ام مثل کامبیز وی او ای و احتمالن با انزلی چی ها مشکل باید داشته باشم . این انزلی چی ها هستند که مشکل دارند با همه . دعوا دارند کلن . توی خیابان الکی بهت گیر می دهند و گله ای میریزند سرت و با چاقو می زنندت حتی اگر حامله باشی . قدیمها که اینطوری بودند الان نمی دانم آدم شده اند یا نه ! باری، از این سر وصدا می گفتم .الان یک نواری گذاشته اند زیر پاساژ که من یک لحظه در خودم بودم دیدم صدای جیغ و داد می آید . یک آن فکر کردم مردم سوار بر سفینه شهر بازی شده اند اما داشتند عزاداری میکردند . یک یارویی با یک صدایی که عین فیلمهای پور.ن  بود حین حین حین حین میکند و مردم استقبال میکنند از این جست و خیز یک...

چگونه وبلاگ نویس حرفه ای شویم

 یاوقتی از حرفه ای بودن حرف Ù…ÛŒ زنیم از Ú†Ù‡ چیز حرف Ù…ÛŒ زنیم یا هرچی اصلن 1 .روشنفکر باشید . تلویزیون نبینید Ùˆ یا اگر دیدید به کسی نگویید . از تلویزیون بدبگویید . فوتبال ورزش عوام است . شما نباشید . پوپولیست نباشید .    طرفدار هیچ تیمی نباشید حتی اگر روی شرتتان نوشته اید ( شما کهنه ØŒ تولیدی) قلب بوئین زهرا به عشق پرسپولیس Ù…ÛŒ تپد . 2 کامنت نگذارید توی وبلاگ دیگران Ùˆ این را تویجای جای وبلاگتان بگنجانید Ú©Ù‡ اینگونه اید . بگویید اگر هم کامنتی دیدی مال دیگریاست . شل سیلور استاین قبل از اختراع وبلاگ در کتاب مقدسش گفته بود یکنفر آمده استپوست مرا دزدیده Ùˆ اگر دیدی توی Ø®Û...

آخه آقامه دوسش دارم ( یه یه یه یه نُنُر ! )

امشب که نه فردا عاشورا است یا تاسوعا ؟ من نمی دانم کدامیکی اولی است . حوصله ندارم به این چیزها فکر کنم .احترامتان سر جای خودش . عذا دار باشید یا عزا دار باشید . در عالم خودتان سیر کنید . خوشبحالتان اما بروید جان مادرتان توی خانه خودتان این کار را بکنید من می خواهم آلبوم جدید شاهین نجفی را گوش کنم که تازه دانلود کردم . این مرد بسیار موزیک وکلام زیبایی دارد اما خودش به شدت بی شخصیت و لمپن است . من رشتی ام مثل کامبیز وی او ای و احتمالن با انزلی چی ها مشکل باید داشته باشم . این انزلی چی ها هستند که مشکل دارند با همه . دعوا دارند کلن . توی خیابان الکی بهت گیر می دهند و گله ای میریزند سرت و با چاقو می زنندت حتی اگر حامله باشی . قدیمها که اینطوری بودند الان نمی دانم آدم شده اند یا نه ! باری، از این سر وصدا می گفتم .الان یک نواری گذاشته اند زیر پاساژ که من یک لحظه در خودم بودم دیدم صدای جیغ و داد می آید . یک آن فکر کردم مردم سوار بر سفینه شهر بازی شده اند اما داشتند عزاداری میکردند . یک یارویی با یک صدایی که عین فیلمهای پور.ن  بود حین حین حین حین میکند و مردم استقبال میکنند از این جست و خیز یک...