رد شدن به محتوای اصلی

انفجار سر رافائل

کلیک کنید

پ.ن : نام یکی از تابلوهای سالوادور دالی

+;نوشته شده در ;2008/11/20ساعت;17:2 توسط;.:ALITAJADOD:.; |;

نظرات

خودنویس گفت…
پنجشنبه 30 آبان1387 ساعت: 18:37

بازم اول شدم.خیلی باحاله.گفتم که تو مایه های خودکشیه.حالا رافائل تو کی هست؟!!
سمیرا گفت…
پنجشنبه 30 آبان1387 ساعت: 19:47

چرا....؟؟؟چقدر درد ناک
احمد آزادی گفت…
پنجشنبه 30 آبان1387 ساعت: 20:0

سلام باید عرض کنم این بار رودست خوردم . اصلا شبیه آن چیزی که من فکر می کردم نبود . خیال کردم یک چندپاره است یعنی کشیدن ماشه عکس یادگاری هیولای تاریکی کتاب و فرهنگ و مرگ آزادی . خلاصه یکی طلبت
اسپایدرمرد گفت…
پنجشنبه 30 آبان1387 ساعت: 20:4

آی کیو هایی در حد پنیر!
آندیا گفت…
جمعه 1 آذر1387 ساعت: 1:52

من نظرم مثل نظر مارتین اسکورسیزی است!
پریسا گفت…
جمعه 1 آذر1387 ساعت: 9:26

والا منم عمدی نشنیدم آهنگتون رو D:...اما خوب شاید اون پایین استاپ میوزیک رو زدی برای همیشه استاپ شده...خلاصه که برای من فعاله ..حاضرم بفروشمش:)
پریسا گفت…
جمعه 1 آذر1387 ساعت: 9:44

شاید هم تو ویستا باز میکنه فقط!
ستاره گفت…
جمعه 1 آذر1387 ساعت: 18:55
روشنک گفت…
جمعه 1 آذر1387 ساعت: 19:1

آخی .. موشه ، موشک شد یهو !.. دلم واسه موشه سوخت ..
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
باهاش همذات پنداری میکنی ؟
ديدار گفت…
شنبه 2 آذر1387 ساعت: 8:1

اين رافائل ميخواست اون موش موذي رو كه دائم داشت مغزشو ميخورد بكشه يا خودشو؟! ميخوام حكم شرعيشو صادر كنم. حكم موش كشي يه چيزه، حكم خودكشي يه چيز ديگه.
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
احساس میکرد یه موش داره مغزشو میخوره اما وقتی به مغزش شلیک کرد دید یه موش داره مغزشو میخوره !
سحاب گفت…
شنبه 2 آذر1387 ساعت: 8:43

سلام عزیزمخوب بود، موفق باشیمنم یه جایی درست کردم بد نیست!خوشحال میشم بتونم پذیرای تو باشمبه امید دیدار
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
سایتتان بسیار زیبا بود پ.ن : طراحی اش البته !
کاغذ کاربن گفت…
شنبه 2 آذر1387 ساعت: 10:42

خیلی کار قشنگی شده. تبریک می گم.با قلم نوری رنگ شده یا دستی؟
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
ممنون . با قلم نوری
روشنک گفت…
شنبه 2 آذر1387 ساعت: 16:36

نوچ ! .. من فقط با یه اژدهای هفت سر می تونم هم ذات پنداری کنم .. شرمنده .. هه هه ..
شنبه 2 آذر1387 ساعت: 19:10
اسپایدرمرد گفت…
شنبه 2 آذر1387 ساعت: 22:43

یهو یاد اون پستت افتادم که گفته بودی یه موش تو مغزت زندگی میکنه..!نگرانت شدم علی جان!!!
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
این کار بازسازی یه کار قدیمی .. شما چرا ؟ شما که باید قبلن دیده باشین برادر عنکبوتی من :)
ایرانی نامه گفت…
شنبه 2 آذر1387 ساعت: 23:26

مر30. قشنگه!در حقیقت طراحی رو دستی انجام می دی و رنگ رو به صورت دیجیتال اضافه می کنی. در کارهایی که رنگ رو هم دستی اضافه می کنی با چه متریالی راحت تر هستی؟
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
من با گواش کار میکردم و قبلتر هم با مداد رنگی و گاهی همه را با هم . اما کار با آب رنگ و هم خیلی دوست داشتم با اینکه زیاد بهش وارد نبودم . اتفاقن چند روزی هست مثل خانومای باردار دلم یه نمایشگاه آبرنگ میخواد . از نظر من نقاشای آبرنگ خیلی شجاع هستند . قبول دارید ؟
آندیا گفت…
یکشنبه 3 آذر1387 ساعت: 10:18

من کاملا قبول دارم که نقاشای آبرنگ خیلی شجاع هستند .به قول قطبی دل شیر دارند!
ديدار گفت…
یکشنبه 3 آذر1387 ساعت: 12:57

منم ياد اون موش توي مغز خودت افتادم علي جان. اما نگران نباش. موش خيلي بهتر از كرم و سوسك و لجن و اين چيزاست. ميشه باهاش كنار اومد. اما اين رافائل...!
فرشته گفت…
یکشنبه 3 آذر1387 ساعت: 14:13

یاد یه چیز بی ربط هم افتادم: در دوره سینوهه ، مغز افراد را می شکافتند تا بخارات مسموم از سرش خارج بشه و ...آررره شایدهم موش...البته اینکه موش مغزو جای یه پنیر سفید لیقوان بجوه ...نشون دهنده اینه که بد سلیقه است...یه جای کار ایراد داره ، من از این موشا نگه داری نمی کنم ، مگر اینکه بدونم فقط پنیر میخوره، شایدم این آقاهه یه گوشه مغزش از سوراخ گوشش زده بوده بیرون ، اونوقت موشه افتاده توی تله!نتیجه اخلاقی: مغزتان را جمع و جور نمائید وگرنه متلاشی شدنش را تماشا کنید!می گم رنگها رو قشنگ کار کردین.
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
موشهای توی قصه پنیر می خورند . موشهای این دوره زمانه بچه گربه می خورند ! من هیچ رقمه با موش جماعت حال نمیکنم . حتی اگر رمی ( راتاتوئیل) باشد و یا حتی اگر فرستاده خدا باشد :)
یکشنبه 3 آذر1387 ساعت: 15:42

سلام آقای تجدد عالی بود. هم سوژه هم نقاشی و رنگ آمیزی!!!مثل تمام کارهاتون. اما چیزی که منو نگران کرد..... نه اصلا چیزی که برای من آشنا بود عکس دختر کوچولو و خانم باسلیقه ی سبز پوشه ایست که قبلا سر میز ضیافت مارتون دیده بودم. در هرحال زیبا و قابل تامله!آفرین
درخشانی گفت…
یکشنبه 3 آذر1387 ساعت: 15:46

راستی یادم رفت بگم که بعد از دوتا قاب عکس, تابلوی بختک روی دیوار هم ....خلاصه که دست مریزاد
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
جزء معدود کسانی هستی که جان کلام را گرفتی
یکشنبه 3 آذر1387 ساعت: 17:39

چه جالبمن تا حالا این کار سالوادور دالی رو ندیده بودمر ضمن باید بگم موزیک روی وبلاگت عالی بود
dancer گفت…
یکشنبه 3 آذر1387 ساعت: 23:16

این تویی؟ مغزت دیگه نمیکشه؟ از دست بختک؟؟
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
خوب میشه
مرتضی خسروی گفت…
دوشنبه 4 آذر1387 ساعت: 6:19

سلام.همیشه دنبال کردم کارهاتون رو.یک شوخی:شاباجی خانوم یا همون عزیز من تو پست قبلی بهت انداخته...جهت اطلاع شاباجی قد رمپرانت از طراحی اطلاعات داره و از نقاشی قد کی بگمممم؟مثلا مودیلیانی...خوشحالم که باز برات می نویسم.کارهات فوق العاده شدند.آفرین.
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
:)
روزنامه گفت…
دوشنبه 4 آذر1387 ساعت: 9:12

گرچه فهم آنچه بر شما می گذرد، نیاز به چیزی در حد "اغراض مابعدالطبیعه ارسطو" دارد، اما امیدوارم زودتر "بگذرد" ...
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
این کار بازسازی یکی از کارهای قدیمی خودم است که با عناصر جدید و شکل جدیدتر بازسازی شده ... نگران نباشید این روزها " چیز جدیدی" بر من نمی گذرد..
فرنی گفت…
دوشنبه 4 آذر1387 ساعت: 9:46

همینه دیگه... دنیای مجازیه کوچیکیه برادر!
بادسوار گفت…
دوشنبه 4 آذر1387 ساعت: 16:22

سلام رفيق تو تازه به خودت مي گي درك نشده؟ ببين من اگه هنر تو رو داشتم ديگه دنبال خيلي چيزا نمي‌گشتم... من شايد درك تو رو ار كاريكاتور و هنري كه تو به خصوص توش بخرج مي‌دي نداشته باشم اما يه چيزي رو مي‌فهمم... تو اگه با همه وجودت كار نكني با قسمت زيادي از وجود كار مي‌كني... و شايد بعد از اينكه يه كاري تموم مي‌شه يه نفس مي‌كشي...يا يه قطره اشك كوچولو... به نظر من آدم بايد بيشتر از همه از طرف خودش درك بشه كه بازم از نظر من تو شدي... اينكه خودت رو مي‌توني بيان كني ... سالها دنبال يه همچين كانالي درون خودم گشتم....برات آرزوي موفقيت مي‌كنم
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
در کشور ما کسانی که در مقامی هستند ، که من برای "درک شدگی " باید به آنان رجوع کنم اکثراَ انسانهایی با عقاید بیمار هستند . حتی با اینکه ایمان قلبی دارند که کارهای من خوب است اما ایرادهای بنی اسرائیلی میگرند و رویش عیب و ایراد می گذارند . اینجا با همه جای دنیا فرق دارد برادر . گفتم که : بزرگترین کاریکاتوریستها را کسی نمی شناسد چه برسد به من پیاده !
آندیا گفت…
دوشنبه 4 آذر1387 ساعت: 20:15

فکر کردید ما تابلوی بختک روی دیوار رو ندیدیم؟! حد اقل نصف ارزش این کاریکاتور به اون عکس رو دیوارشه.البته به نظر من.
ديدار گفت…
سه شنبه 5 آذر1387 ساعت: 10:17

منم ديدم اما كلي علاف شدم تا برم دوباره اصلش رو پيدا كنم دقيق ببينمش دوباره. من چشمم ضعيفه بابا، به ما پيرزنا رحم كن.
سحر گفت…
سه شنبه 5 آذر1387 ساعت: 11:12

کاریکاتور بعدی لطفا...
گل سرخ گفت…
سه شنبه 5 آذر1387 ساعت: 12:50
پگاه گفت…
چهارشنبه 6 آذر1387 ساعت: 11:0

چقدر راحت بی استرس خودشو کشت!اونم روی یه مبل راحتی!
ل.د گفت…
چهارشنبه 6 آذر1387 ساعت: 16:54

(مثلا اسممو مخفی کردم)من دلم واسه کامنتای یه نفر تنگ شدهشما چطور..............کامنتای بنل آخه واقعا داغی احساسش رو میشد از نوشته هاش....اصلا ببخشید
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
نمی شناسمش
ل.د گفت…
پنجشنبه 7 آذر1387 ساعت: 9:32

جدددددددددددددددددی
میراکل گفت…
جمعه 8 آذر1387 ساعت: 17:2

فکر میکنید که مغزتون رو لازم داشته باشین؟!
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
می خواهید بهتون قرضش بدم ؟ :)
نارنجی گفت…
شنبه 9 آذر1387 ساعت: 14:33

من صرفا" به این دلیل که پست بدون نظر مثل ساندویچ بی نوشابه است دارم مینویسم.در ضمن جریان این موشه چیه؟
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
من از کجا بدانم ؟
میراکل گفت…
شنبه 9 آذر1387 ساعت: 18:56

نه! آخه میدونید این تصویرو که دیدم یهو حالم خوب شد! احساس کردم که چه خوب! بالاخره از دستش خلاص شدین! من اصلا فکر نکردم که قضیه خود کشی باشه! فکر کردم حالا خیلی راحت تر و آسوده تر میتونید زندگی کنید! و اگه مغز هم نداشتین بی خیال! مهم نیست!
نادر گفت…
دوشنبه 11 آذر1387 ساعت: 14:49

در کله موشهایی هست که مغز آدمی را در انزوا و به آهستگی می خورد.صاحب عنایت
افشان گفت…
دوشنبه 18 آذر1387 ساعت: 11:13

سلام.واقعن ایول داره. مرسی.

پست‌های معروف از این وبلاگ

آخه آقامه دوسش دارم ( یه یه یه یه نُنُر ! )

امشب که نه فردا عاشورا است یا تاسوعا ؟ من نمی دانم کدامیکی اولی است . حوصله ندارم به این چیزها فکر کنم .احترامتان سر جای خودش . عذا دار باشید یا عزا دار باشید . در عالم خودتان سیر کنید . خوشبحالتان اما بروید جان مادرتان توی خانه خودتان این کار را بکنید من می خواهم آلبوم جدید شاهین نجفی را گوش کنم که تازه دانلود کردم . این مرد بسیار موزیک وکلام زیبایی دارد اما خودش به شدت بی شخصیت و لمپن است . من رشتی ام مثل کامبیز وی او ای و احتمالن با انزلی چی ها مشکل باید داشته باشم . این انزلی چی ها هستند که مشکل دارند با همه . دعوا دارند کلن . توی خیابان الکی بهت گیر می دهند و گله ای میریزند سرت و با چاقو می زنندت حتی اگر حامله باشی . قدیمها که اینطوری بودند الان نمی دانم آدم شده اند یا نه ! باری، از این سر وصدا می گفتم .الان یک نواری گذاشته اند زیر پاساژ که من یک لحظه در خودم بودم دیدم صدای جیغ و داد می آید . یک آن فکر کردم مردم سوار بر سفینه شهر بازی شده اند اما داشتند عزاداری میکردند . یک یارویی با یک صدایی که عین فیلمهای پور.ن  بود حین حین حین حین میکند و مردم استقبال میکنند از این جست و خیز یک...

چگونه وبلاگ نویس حرفه ای شویم

 یاوقتی از حرفه ای بودن حرف Ù…ÛŒ زنیم از Ú†Ù‡ چیز حرف Ù…ÛŒ زنیم یا هرچی اصلن 1 .روشنفکر باشید . تلویزیون نبینید Ùˆ یا اگر دیدید به کسی نگویید . از تلویزیون بدبگویید . فوتبال ورزش عوام است . شما نباشید . پوپولیست نباشید .    طرفدار هیچ تیمی نباشید حتی اگر روی شرتتان نوشته اید ( شما کهنه ØŒ تولیدی) قلب بوئین زهرا به عشق پرسپولیس Ù…ÛŒ تپد . 2 کامنت نگذارید توی وبلاگ دیگران Ùˆ این را تویجای جای وبلاگتان بگنجانید Ú©Ù‡ اینگونه اید . بگویید اگر هم کامنتی دیدی مال دیگریاست . شل سیلور استاین قبل از اختراع وبلاگ در کتاب مقدسش گفته بود یکنفر آمده استپوست مرا دزدیده Ùˆ اگر دیدی توی Ø®Û...

آخه آقامه دوسش دارم ( یه یه یه یه نُنُر ! )

امشب که نه فردا عاشورا است یا تاسوعا ؟ من نمی دانم کدامیکی اولی است . حوصله ندارم به این چیزها فکر کنم .احترامتان سر جای خودش . عذا دار باشید یا عزا دار باشید . در عالم خودتان سیر کنید . خوشبحالتان اما بروید جان مادرتان توی خانه خودتان این کار را بکنید من می خواهم آلبوم جدید شاهین نجفی را گوش کنم که تازه دانلود کردم . این مرد بسیار موزیک وکلام زیبایی دارد اما خودش به شدت بی شخصیت و لمپن است . من رشتی ام مثل کامبیز وی او ای و احتمالن با انزلی چی ها مشکل باید داشته باشم . این انزلی چی ها هستند که مشکل دارند با همه . دعوا دارند کلن . توی خیابان الکی بهت گیر می دهند و گله ای میریزند سرت و با چاقو می زنندت حتی اگر حامله باشی . قدیمها که اینطوری بودند الان نمی دانم آدم شده اند یا نه ! باری، از این سر وصدا می گفتم .الان یک نواری گذاشته اند زیر پاساژ که من یک لحظه در خودم بودم دیدم صدای جیغ و داد می آید . یک آن فکر کردم مردم سوار بر سفینه شهر بازی شده اند اما داشتند عزاداری میکردند . یک یارویی با یک صدایی که عین فیلمهای پور.ن  بود حین حین حین حین میکند و مردم استقبال میکنند از این جست و خیز یک...