رد شدن به محتوای اصلی

تصور کردنش جرمه

از نظر من یغما گلروئی ترانه سرای نامی ایران حرفی مفت بیش نزده است .

در مملکتی که قانون کپی رایت وجود ندارد و می توانی کتاب ، فیلم و حتی ترانه و موسیقی را بدون اجازه صاحب اثر بفروشی و استفاده کنی . عملی که آن شرکت اماراتی انجام داد کاملا حرفه ای بود . همین که یغما گلروئی را در خانه اش پیدا کردنند و از او بابت استفاده از ترانه اش  اجازه گرفتند خودش جای تقدیر دارد .

وقتی شرکتهای تبلیغاتی داخلی روی تبیلغ تلویزونی خودشان از موسیقی خوانندگانی استفاده می کنند که یا دستشان از ایران کوتاه است و یا در زیر زمینند و حق اعتراض ندارد ( مثل تبلیغ این ویلاهایی که با هشت میلیون تومان صاحبش می شوید که موسیقی گروه کیوسک رویش است ) جناب ترانه سرا باید از آنها به جای تهدید ،تشکر هم بکند .

اصلا کسی نیست به یغما گلروئی بگوید تصور کن را از کجایت در آورده ای ؟ این که آرمان و آمال جان لنون فقید بود ." آرمان و آمال "شخصی مردم کسب اجازه ندارد ؟

پ.ن بی ربط : خیلی بی معرفتید که در نظر سنجی داخلی بلاگفا به من این همه کم رای دادید . می خواهید پیش بقیه کارتونیستهای وبلاگستان کنف بشوم ؟

+;نوشته شده در ;2008/11/13ساعت;17:38 توسط;.:ALITAJADOD:.; |;

نظرات

خودنویس گفت…
پنجشنبه 23 آبان1387 ساعت: 19:12

سلام.بالاخره موفق شدم تو عمرم اولین نفری باشم که توی وبلاگ کسی نظر میده.خداییش این RSS هم چیز خوبیه ها.در مورد پستت باید بگم که نه یغما گلرویی رو می شناسم و نه می دونم چی شده.ولی با گفته هات موافقم در مورد قانون کپی رایت.خوش باشی.
احمد آزادی گفت…
پنجشنبه 23 آبان1387 ساعت: 20:2

سلام اتفاقا نبودن این حق کپی رایت خیلی هم بدک نیست مثلا همین شخص شخیص بنده خاکزاد کلی از این بایت کیفور شده ام زیرا بیشتر برنامه های گرافیکی که لازم داشتم حداقل بالای 180 دلار تا 300 دلار بودند خود بماناد که ما گرین کارت از این قبیل به سرزمینمان روی ننهاده است . ولی خداییش ها حالا فکرشو بکن یک قربتی بی سر و پایی مثل من برای حداقل 10 تا برنامه ای که روی سیستمم دارم باید 30000 دلار می چلوندم .درباره این نظر سنجی بلگفا نمی دانم چطوری است اگر توضیح بدهید حتما به شما رای مدهم
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
در قسمت مدیریت وبلاگتان قسمتی است به اسم " انتخاب برترین وبلاگها " آنجا می توانید به وبلاگ من در قسمت وبلاگهای تصویری ( اگر یادم باشد ) به من رای بدهید . البته اگر دوست دارید !
اسپایدرمرد گفت…
پنجشنبه 23 آبان1387 ساعت: 22:14

اقا اصلا اجازه بی اجازه!چکار کنم که بلاگفایی نیستم وگرنه کلی بهت رای میدم خودم :دی اصلا میرم یه وبلاگ تو وبلاگفا میزنم که به تو رای بدم و اینا :دی
فانتازیو گفت…
جمعه 24 آبان1387 ساعت: 13:30

آقا من یکی رفتم بهت رای بدم،ضمنا تمام کاریکاتورات رو از کدوم آدرس می تونم پیدا کنم؟
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
همینجا می تونید ببینید . متاسفانه بلد نیستم آرشیو موضوعی درست کنم تا دسترسی به کاریکاتورها ، اون هم به صورت بخشهای جداگانه آسون بشه البته آدرس خونمون هم هست که نمی تونم بهتون بدم . شرمنده :)
احمد آزادی گفت…
جمعه 24 آبان1387 ساعت: 13:30

سلام من به بخشی که فرموده بودید مراجعه کردم اما ما رو آدم حساب نکردند و به ما حق رای ندادند چون بعد از شهریور ماه بلاگ راه انداختیم . اما ما توی قلبومون به شما رای می دیم تا حاسدان بسوزند . نامردای بی .....چیز .
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
:)
Jozeph گفت…
جمعه 24 آبان1387 ساعت: 17:52

علی جان من تو سه زمینه بهت رای دادم ولی نذاست
ایرانی نامه گفت…
شنبه 25 آبان1387 ساعت: 14:10

آقا! فکر کنم یه بخشی از اون نوشته رو اشتباهی خوندی. این وکیل شرکت اماراتی است که داره تهدید به جعل آهنگ می کنه. این بیچاره به نظر من زیاد حرف مفت نزده. البته بماند که خیلی با این جمله ات حال کردم. ولی وقتی خبر را خوندم دیدم که خب طرف دوست نداره از آهنگش برای تبلیغات مسکن استفاده بشه. زوری که نیست. حالا این شرکت اماراتی باید به حرفه گری خودش باز ادامه بده و دست از سرش برداره. به نظر من هم کاراکتر این آهنگ زیر سوال می ره. در ایران کپی رایت درست و حسابی نیست. ولی خارجی ها که حساب و کتاب دارند!من دارم تلاش می کنم وبلاگت رو به فهرست وبلاگ های به روز شده وبلاگم اضافه کنم ولی هنوز یه مشکلی هست.
_______________
ALITAJADOD پاسخ ميدهد :
حرفت را کاملن قبول دارم . اما فکر میکنم بد نبود در نوشته اش یک تشکر به خاطر رفتار حرفه ای آن شرکت می کرد و از اول شمشیر را از رو نمی بست.در مورد لینک وبلاگ هم کمی دست به دعا شوید شاید فرجی شد دوست هنرمند :)
روشنک گفت…
شنبه 25 آبان1387 ساعت: 22:3

هی .. منو باش !.. فکر می کردم فقط این منم که رابطه نامشروع تصور کن یغمایی و مرحوم جان لنون ( اگه اشتباه نکنم سر دسته بیتلها بود نه ؟ ) رو می دونم .. هه هه ..
روشنک گفت…
یکشنبه 26 آبان1387 ساعت: 1:23

تصحیح می شود : یغما گلرویی نه یغمایی !..
سمیرا گفت…
یکشنبه 26 آبان1387 ساعت: 17:37

چی بگم آخه؟؟این یغما گلرویی بچه ی خوبی بود گولش زدنتاحالا خیلی ها آهنگ های گلرویی رو خوندن...همین قمیشی 200 تا آهنگ از گلرویی خونده...چی شده 1دفعه؟؟؟؟
روزنامه گفت…
دوشنبه 27 آبان1387 ساعت: 8:45

بی معرفت بلاگفا است که نمی ذاره ما غیر بلاگفایی ها رای بدیم ...

پست‌های معروف از این وبلاگ

یادداشتهای پراکنده

  روزهای زیادی از کودکی تا همین امروز که نرم نرم دارد ۴۳ سالم میشود تنها، اندوهگین و در انزوا بودم. هربار به گذشته برمیگردم یادم می‌آید یک گوشه ساکت‌تری نشسته بودم. توی حیاط خلوت پشت خانه، توی اتاق، توی آن اتاق مملو از لباس مهمانی‌ها، توی آیینه خیره به چشمهام، توی کارگاهم، گوشه‌ی یک روستا، پشت مبل بزرگ خانه وقتی همه خواب بودند و مادر نبود و من همیشه بی‌دلیل گریه میکردم! گریه کردن به مثابه خود ارضایی و به مثابه مناجاتی چیزی بود. حالا نمیدانم دیر شده یا نشده. اما نه تنها نمیخواهم گریه کنم بلکه میخواهم خیلی آگاهانه برگردم پشت مبل سیاه، توی حیاط خلوت و سایر جاها، موسیوی کوچک گریان را در آغوش بگیرم و بگویم ببین نمیخوام بهت بگم قرار است این‌گوهی که توشیم جای بهتری بشه اما باور کن اصلا ارزشش را نداره. میدونم قراره چی بشه، من از همونجا اومدم پیشت، اما ببین من من من من همیشه خدا کنارت هستم.. ما باهم این رو هم رد میکنیم .. موسیو تاجینو روز رحلت  #یادداشت_های_پراکنده
• -با تندی مشکلی نداری؟ -نه من واقعا غذای تند دوست دارم.  این سوال و جواب رایج بین من و آنهایی است فهمیده‌اند به بمبئی قرار است بروم.  برخلاف چیزهایی که شنیدم و خواندم بمبئ خوشبو و مهربان است. از هر دکان و دکه و دستفروشی بوی خوب عود می‌آید. حیوانات کنار آدمیزاد زندگی میکنند و هرکسی سرش به کار خودش و آتیش به انبار خودش است.  از روز اول دوست مهربانم فهد و گلناز همسر ایرانیش سخاوتمندانه پذیرایی‌ام کردند. اگر نبودند قطعا کلی تجربه‌ی هیجان انگیز در غذاهای هندی را از دست میدادم.  هاستلم در بمبئی چند خانه با خانه‌ی صادق هدایت فاصله دارد. خانه‌ای که هدایت شاهکارش بوف کور را در آن نوشت و به دلیل ممنوعیتش در همینجا در تعداد معدودی چاپ کرد. داخل خانه رفتم. درها و آدمها جدید شده بودند. نرده‌ی چوبی اما همان بود. به عادت جدیدم که دست رو اجسام میگذارم و حسشان میکنم، جای دست آن فوق‌العده‌ی نا امید را حس کردم که سیگار به لب میرود تا کنار اقیانوس هند به زن اثیری، لکاته، مرد خنزرپنزری و سایه‌اش فکر کند.. راستی در همسایگی من و هدایت اقیانوس هند است.  آدرس من در بمبئی: هاستل پانادا بکپک

یادداشت‌های پراکنده

  از نظر من تنها دو فصل وجود دارد. فصل سرد و فصل گرم.   اما چند روز کوتاهی بین این دو فصل است. نه گرم و نه سرد. سبز و تنها. روزهایی برای سفر به خاطرات. گویی طبیعت میخواد تورا یاد کودکیت بیاندازد و ملقمه‌ی عطرها تورا هر روز که نه، هر دقیقه به خاطره‌ای میکشاند.  از نظر من بهشت جاییست که تو با هر عطر یاد خاطره که نه، به همان خاطره خواهی رفت #یادداشت_های_پراکنده  موسیو